15

4K 580 175
                                    

جونگکوک بعد از بستن موهای تهیونگ دوباره کنار سوبین قرار گرفت، تهیونگ با حرص نگاهش و سمت دیگه ای چرخوند که سهون با خنده مقابلش ایستاد
_حسودیت شد؟

چینی به دماغش داد و گفت: اره از اعماقِ تَهَم...

سهون بلند خندید و گفت: واقعا خوشحالم کردی

با حرص چشماش و ریز کرد
+دقیقا سوختن منطقه تحتانی من چرا باید باعث خوشحالیه تو بشه؟

_اینکه فقط منطقه تحتانی من نسوخته؟!!

قبل از اینکه جوابش و بده با صدای جکسون جمع شدند و جکسون نکاتی که نوشته بود و براشون باز گو کرد
بعد از تایید بازیکناش، کف دستش و وسط نگهداشت همه یکی یکی دستاشون و روی هم گذشتن. جونگکوک دستش و روی دست تهیونگ گذاشت که اون با چرخوندن چشمش دستش و بیرون کشید و روی دست یونگی که بعد از دست جونگکوک بود گذاشت و توجهی به نگاه اتیشی جونگکوک نکرد با گفتن فایتیگ دستاشون از هم جدا شد و وسط زمین رفتن، با سوت داور بازی شروع شد. همه چی خوب بود تا زمانی که جونگکوک بعد از پرتاپ سه امتیازی مشتش و رو قلبش کوبید و سمت سوبین گرفت...  جونگکوک پوزخندی زد متوجه حسادت تهیونگ بود اما با خودش فکر میکرد بد نبود اونم یکم حسادت کنه.. البته که اشتباه میکرد رفتارش برای تهیونگی که در حال حاضر درگیری ذهنی شدیدی راجبش داشت اونو بیشتر به سمتی که به ضرر جونگکوک بود سوق میداد.
برای استراحت کوتاهی باز کنار زمین جمع شدن، سوبین که از توجه جونگکوک خوشحال شده بود از بین تماشاگرا پایین اومد و حوله رو روی سرش انداخت و با ذوق گفت: اون حرکتت عالییی بود دهن همشون و بستی!

جونگکوک با خنده دستش و بین موهای برادر کوچیکترش فرو کرد و بهم ریخت...

تهیونگ بطری اب معدنی و دستش گرفت و درحالی که حوله به دست نم موهاش و میگرفت بطری و سمت یونگی گرفت

_من الان خوردم

بطری تکون داد به معننی اینکه بازش کن، یونگی اهانی گفت و در بطری و باز کرد. حوله رو به دختری که همون اول با شیفتگی اون رو بهش داد بود برگردوند و یه نفس نصف بیشتر اب بطری و سر کشید..  در بطری و بست و محکم به طرفی پرت کرد عصبانیت از تک تک حرکاتش میبارید و این چیزی نبود که از چشم بقیه دور بمونه

_فاک تمین عصبی خیلی جذابه

جونگکوک نگاه بدی به جویونی که این حرف و زده بود انداخت
_چیه خب این که فقط حرف من نیست یه نگاهی به اطراف بندازی میبینی بقیه هم با من هم نظرن

جونگکوک به سمتی که جویون اشاره کرد زل زد با دیدن نگاه خیره بعضی از تماشاگرا به تهیونگی که دست به کمر و با اخم به نقطه ای خیره بود عصبی زبونش و رو لپش کشید اون لعنتی زیادی خواستنی بود

_اوه راست میگه هیونگ اون واقعا جذابه!

پس گردنی حواله گردن سوبین کرد همین مونده بود با برادرش سره تمین بحث کنه!!!

Who are you?Where stories live. Discover now