از کلاس بیرون اومد که جونگ کوک مقابلش ظاهر شد اخمی کرد و راهش و کج کرد که باز سد راهش شد
_باید باهات حرف بزنم+من حرفی باهات ندارم
کلافه هوفی کشید و مچ دستش و گرفت دنبال خودش کشید
+ولم کن نمیخوام باهات حرف بزنم مگه زوریــــــــهه
_اره زوریه
از دیشب عذاب وجدان عجیبی داشت امروز هم با دیدن بی محلی و ناراحتی تمین بیشتر شده بود قبلا همیشه ناراحتش میکرد هرچند عذاب وجدان میگرفت اما اهمیت نمیداد! پس چرا دیگه نمیتونست بی اهمیت باشه؟شاید بخاطره اینه که چشمای شیطون و شادش و به چشمای غمگین و معصومش ترجیح میداد؟
در کلاس و باز کرد و بعد از مطمئن شدن از خالی بودنش تهیونگ و به داخل هل داد و درو بست
تهیونگ با حرص روی اولین صندلی نشست و دست به سینه و اخمو بهش زل زد
جونگکوک الان نمیدونست دقیقا چیکار باید بکنه کمی کمی این پا اون پا کرد کلافه کلافه دستی پسه گردنش کشید
+ اگه حرفی نداری بیخود منو معطل نکن
_ خیلی خوب میگم
پشت به تهیونگ به میز مقابلش تکیه داد و با سر پایین افتاده گفت: من اصلاً آدمی نیستم که کاری بکنم و بعدش پشیمون بشم ولی... آییش لعنت بهش
سرش و چرخوند نیم نگاهی رو به تهیونگ کرد و گفت: ولی تو جدیدا باعث میشی از کارام پشیمون شم... راستش میخواستم.. می خواستم ازت عذر خواهی کنم..!
اخر جملش و سریع گفت و نفسش و بیرون فوت کرد
تهیونگ ابرویی بالا انداخت و متعجب بهش نگاه کرد +الان چی گفتی؟
_دیگه نمیگم
با چشم غره ای که جونگ کوک بهش رفت سعی کرد جلوی خندیدنش و بگیره بالاخره داشت به هدف نزدیک میشد
از جاش بلند شد دستاش و به میز تکیه داد و با شیطنت گفت: میبخشمت ولی به یه شرط..!
جونگکوک نگاش کرد و ابرویی بالا انداخت
_چی؟+اگه به جای شام دیشب که کوفتم کردی امشب یه شام تپل تو یه رستوران تپل تر مهمونم کنی روی بخشیدنت فکر میکنم
_خیلی خب
+ اگه با اون موتور گندتم بیای دنبالم بیشترر تررر بهش فکر میکنم
تکخنده ای کرد و گفت: اوکی ادرست و برام بفرست ساعت هفت میام دنبالت
تایید کرد اما با یاد اوری چیزی با اخم گفت: من که شمارت و ندارم ملعون میخوای سره کارم بذاری؟
جونگکوک که داشت از کلاس خارج میشد مکثی کرد و برگشت سمتش با شک پرسید: تو.. شماره ی منو نداری؟؟
YOU ARE READING
Who are you?
Action☆ "جونگکوک: این سرگرمی جدید جذابه.. ازش خوشم میاد یونگی:بنظرم اصلا به عنوان سرگرمی بهش نگاه نکن اینی که من میبینم کم کم هممون و تبدیل به سرگرمی میکنه...! " [تهیونگ برای گرفتن انتقام برادر دوقلوش از موقعیت خوبه درس خوندن توی امریکا میگذره و وارد مدرس...