بعد از گذشت دوساعت و مستقر شدن کامل همه.. برای شام وارد سلف پایگاه شدن .. دختری که کمی قبل توسط تهیونگ ضایع شده بود با دیدنش ذوق زده کنار جین ایستاد و گفت: اقای کیم میشه به پسرتون بگید بیاد کنار ما شام بخوره؟
جین خنده ناباوری کرد و گفت: تو جدی هستی؟ فک کردم دیگه دلت نخواد ببینیش
دختر با خنده گفت: من جنبم بالاااس از اون جذاب به دل نمیگیرم بعدشم خودم شروع کردم.. حالا میگین بیاد؟
نگاهی به چشمای ملتمسش انداخت و با تاسف سر تکون داد
_خیلی خب کو این پسر دلربای من؟دختر به قسمتی که تهیونگ و سوجین ایستاده بودن اشاره کرد جین بلند صداش زد: تهیونگ.. میشه بیای کنار ما شام بخوری؟
تهیونگ با خنده سری تکون داد و گفت: باعث افتخاره با سر میام
دختر که روی خوش تهیونگ و دید با ذوق لب گزید و سمتش دوید با تردید استینش و کشید، تهیونگ سمتش چرخید و گفت: جانم؟
دختر لحظه ای هنگ کرد اما با ذوق بیشتر لب زد: دکتر جون یه لطفی میکنی؟
با گیجی نگاهش کرد که دختر اشاره کرد گوشش و جلو بیاره و تهیونگ هم سمتش خم شد
_میشه اون فرمانده ترسناکه رو هم بیاری سر میز
تهیونگ ابرویی بالا انداخت و سرش و بلند کرد با چشم به جین اشاره کرد و گفت: اینم از بابام میخواستی.. حرف اون و گوش میده نه منو
_خب اخه اونوقت استاد فکر میکنه دوتا دوتا میخوام
+مگه نمیخوای؟
_نه اونو که برا خودم نمیخوام
تهیونگ نیشخندی زد و اینبار تو صورت دختر خم شد
+منو برای خودت میخوای؟دختر هم بابت سوتی ای که داده بود هم بخاطر نزدیکی صورت تهیونگ بهت زده پلکی زد، اب دهنش و قورت داد عقب چرخید و به سمت دوستاش رفت تهیونگ هم با چشمای خندون دنبالش کرد که سوجین پس گردنی حوالش کرد
_لاس نزن بیشعور+من نزدم اون زد
پشت چشمی نازک کرد و گفت: اره جون خودت
تهیونگ چشمکی بهش زد و سمت جین رفت کنار اونا شام خورد و از هیچ فرصتی برای اذیت کردن اون دختر که جه هی معرفی شده بود نگذشت...!
.
.
.صبح وقتی از ساختمون خارج شد با جونگکوکی مواجه شد که دست به کمر و با اخم تعدادی از دانشجو ها رو مجبور کرده بود دور محوطه بدوند.. کنارش ایستاد و پرسید: چیشده؟
جونگکوک سرش و سمتش چرخوند و با مکث گفت:خوبم دکتر ممنون صبح شماهم بخیر
تهیونگ نگاه چپی بهش انداخت و گفت: خب حالا صبح بخیر!
YOU ARE READING
Who are you?
Action☆ "جونگکوک: این سرگرمی جدید جذابه.. ازش خوشم میاد یونگی:بنظرم اصلا به عنوان سرگرمی بهش نگاه نکن اینی که من میبینم کم کم هممون و تبدیل به سرگرمی میکنه...! " [تهیونگ برای گرفتن انتقام برادر دوقلوش از موقعیت خوبه درس خوندن توی امریکا میگذره و وارد مدرس...