سرم داره میترکه. اه لعنت بهش!
کجام؟
لای پلکای پف کردهم و باز میکنم. فضای اتاقم باعث میشه نفس عمیقی بکشم. خوبه حداقل تو اتاق خودمم. با این سردرد مشخصه دیشب زیاده روی کردم!
دوباره گوشیم زنگ میخوره. بار چندمه؟ نمیدونم اما خب میتونم بگم مغزم و ترکوند انقدر زنگ خورد.
اروم دستم و تکون میدم تا گوشیم و بردارم اما فشاری که داره به مثانهم میاد وادارم میکنه تا از جام بلند شم و برم سرویس تا هرچی الکله تو شکمم و خالی کنم!
بعد اینکه از سرویس بیرون میام گوشیم و که هنوز داره زنگ میخوره جواب میدم.
با دیدن اسم منیجرم ابروم و بالا میندازم.
-بله؟
-کیم تهیونگ! خدای من! زنده ای؟ چرا جواب من و نمیدی؟
با دستم شقیقهم و فشار میدم.
-خواب بودم. چیزی شده؟ کاری داری؟
-اوه هیچی نگو و فقط تلویزیون لعنتیت و روشن کن!
دستم و به کمرم میزنم.
-چیشده؟
-فقط روشنش کن!
با استرس وارد هال میشم و دنبال کنترل میگردم. تلویزیون و روشن میکنم و میزنم شبکه پخش خبر!
دستم میلرزه و کنترل میوفته.
-فاک! منم؟
صدای منیجرم از پشت خط استرسم و بیشتر میکنه.
- توی لعنتی چه فکری پیش خودت کردی؟ همین الان ی کنفرانس خبری میچینم و میای حرف میزنی، فهمیدی؟ نمیتونی اعتبار شرکت و بقیه رو زیر سوال ببری!
تلفن و روم قطع میکنه و من مات تصویر تو تلویزیون خودم و روی کاناپه پرت میکنم.
- مدل سرشناس و شریک و عضو هیئت مدیره شرکت سئول مدلینگ، کیم تهیونگ هنگام برگزاری جشن و نشست مدلینگ تایم که یکی از بزرگترین اتفاق ها در عرصهی مدلینگه دیشب، هنگامی که مست بوده در اغوش دختری دیده شده است. ایا کیم تهیونگ قرار میگذارد؟ این دختر که تصویرش شطرنجی منتشر شده است کیست؟
خبرنگار لبخند تمسخر امیزی میزنه.
- و نکته قابل توجه اینه که کیم تهیونگ در حالت عادی نبوده و مشروبات الکلی بسیار زیادی مصرف کرده و حتی شایعاتی مبنی بر این موضوع است که امکان دارد حتی مواد هم استفاده کرده باشد. بعد از این عکس به طور کامل سالن رو ترک میکنه و حتی توی این نشست شرکت نمیکنه!
دستم دور کمر هه جونه و داره دکمه هام و باز میکنه، از قرمزی چشمهام داد میزنه که مستم اما مواد؟ مسخرهس!
درست قبل اینکه دیشب جیمین دستاش و نگه داره! اه، لعنت به همه چی!
عصبی دستم و روی سرم میزارم.
کلافه بلند میشم و سمت سینک میرم تا ابی به صورت داغم بزنم.
ایکاش جیمین زودتر جلومون و میگرفت. مشتم و پر اب میکنم و روی صورتم میپاشم.
جیمین؟
خشکم میزنه! مغزم تازه ریکاوری میشه و من از سینک میگیرم تا زمین نیوفتم.
خدای من! دیشب... اوه!
دیشب به معنای واقعی کلمه...ریـــــدم!
وای خدایا.
-من چیکار کردم؟نفس عمیقی میکشم و لبهی کتم و صاف میکنم.
شاید به نظر مسئلهی مهمی نیاد اما این خبر... تا همین الانشم ده درصد ارزش سهام شرکت و اورده پایین! خب میدونم که این و همه میدونن! هیچ آیدولی حق نداره که قرار بزاره! مسخرهس؟ بله اما خب امثال من هیچ راه چاره ای ندارن. الان من تبدیل شدم به ی شخصیت منفور که تو مهمونیا مست میکنه و دخترا رو بغل میکنه و حتی یواشکی قرار میزاره. و مواد؟ ممکنه حتی به خاطرش زندان هم برم و به کل زندگیم نابود میشه.
منیجر میاد پشت صحنه و بهم علامت میده.
گلوم رو صاف میکنم و دستهام و باز و بسته میکنم تا استرسم کمتر شه.
همونطور که دارم از کنارش رد میشم، دستش و روی شونهم میزاره.
- تهیونگ! مطمئن باش همه چیز حل میشه، فقط آروم باش و حقیقت و بگو!
سرم و تکون میدم و وارد صحنه میشم. با وارد شدنم حجم زیادی از نور فلش دوربین به صورتم برخورد میکنه.
روی صندلی میشینم و میکروفون و روشن میکنم.
- سلام کیم تهیونگ هستم!
همه ساکت میشن و فقط صدای چک چک عکس انداختنشون میاد. خدای من! من واقعا استرس دارم!
- اخبار نادرستی دربارهی من پخش شده که من اینجام تا به این شایعات پایان بدم و پاسخگوی سوال های شما عزیزان باشم.
-کیم شی! شما قرار میزارین؟
-مواد مصرف میکنید؟
-احضاریه ای از جانب پلیس دریافت کردین؟
دستم و بالا میگیرم تا سکوت کنن.
الان... باید قوی باشم،این همه زحمت نکشیدم تا انقدر پوچ هدر بره!
-در ابتدا... دختری که توی عکس همراه من منتشر شده هست خواهر دوست نزدیک و وکیل من هستش که چندین ساله روابط نزدیکی باهم داریم و به هیچ وجه رابطهی دیگه ای به غیر از دوستی با ایشون ندارم. و در رابطه با مصرف مشروبات الکلی،بله! من تقریبا مست بودم!
دوباره سر و صدا بالا میگیره.
صدای منیجر توی گوشی که داخل گوشمه پخش میشه.
-خوبه تهیونگ... تاثیر گذار صحبت کن.
ضربه ای به میکروفون میزنم تا ساکت شن.
- من نوشیدنی خورده بودم و این موضوع فکر نمیکنم مشکلی داشته باشه، همونطور که همه میدونن تو کشور ما این موضوع جرم نیست.
میخندم تا جو و اروم تر کنم. همراه من چند نفر دیگه هم میخندن.
- من توی یک مهمانی بودم و این موضوع کاملا طبیعیه که نوشیدنی خورده باشم و هرگز این موضوع رو تکذیب نمیکنم. اما در رابطه با شایعه دروغ و منفور مواد، هرگز! من هیچ نوع موادی مصرف نکردم و برای اثبات این موضوع دادگاه حقوقی و کیفری سئول هر اقداماتی که انجام بده رو من میپذیرم و اگر لزومی باشه تمامی آزمایشات لازم رو انجام میدم.
دوباره سر و صدا بلند میشه. من حلش میکنم! به خودم قول میدم که از این دردسر بیرون میام.
|Jimin|
پاهام و با استرس تکون میدم و به دستهاش خیره میشم.
سعی میکنه لرزشش و قایم کنه اما باز هم مشخصه، حداقل برای منی که خوب میشناسمش!
کنترل تلویزیون و برمیدارم و صداش و بیشتر میکنم.
هرازگاهی دوربین روی سوجه و اعضای هیئت مدیره که کنار تهیونگ نشستن میچرخه. میخواستم منم برم تا کنار تهیونگ باشم اما... از این ترسیدم که باعث بدتر شدن حالش بشم! اما حضور من اونجا به عنوان شریک شرکت لازم بود و امیدوارم شایعهای درباره این موضوع پخش نشه.
پوفی میکشم و دوست دارم بپرم داخل تلویزیون و دهن تم تک اون خبرنگارایی که با سوالاشون باعث ناراحتی تهیونگ میشن و دستاش بیشتر میلرزه رو پاره کنم!
-عوضیا!
نمیدونم چند ساعت میشه اما همهی اعضا از جاشون بلند میشن و تعظیمی به مردم میکنن. یکی یکی از سالن خارج میشن.
تقریبا میشه گفت تهیونگ خودش رو تبرئه کرد اما... امیدوارم کامل حل شه!
————————————-
سلاممممم حال شما؟
من واقعا بابت صبوریتون از شما ممنونم!
پارت جدید تقدیم نگاهتون🌝✨دیدین بچهم چیشد؟🥺
مردم چقد فوضولنا😒🤦♀️
عیش!
.
.
سعی میکنم پارت بعدی و زودی بزارم🥺❤️
مرسی که هستین😁🩵
STAI LEGGENDO
We are just friends
Storie d'amore|کامل شده| ما فقط دوست بودیم. نمیدونم چیشد چطور چرا اما وقتی به خودم اومدم دیدم که دیوونهوار عاشقتم. « - دیگه چرا سیگار نمیکشی؟ - میدونی نیکوتین چیه؟ - توی سیگاره. - آره. همون لحظه ای که سیگار و میکشی نیکوتین باعث میشه آروم بشی. درسته ضرر داره اما...