PART 16 : چه کسی شاه؟

51 13 5
                                    


CHAPTER 16

WHO'S THE KING?


از دید هیوجین:

با دیدن صورت تهیونگ خنده ای کردم: فکر میکردی اون حرف اول اسم جانگکوکه؟دلیل رفتار های صبح هم همین بود؟

-نه راستش اون رفتار دلیل دیگه ای داشت که فقط به یک شرط بهت میگم!!!

+خب چه شرطی؟

-اگر بهم بگی دلیل اتفاقی که امروز افتاد چی بود؟برای یک لحظه انگار واقعا توی حال خودت نبودی و این خیلی من رو نگران کرد..حالا برای کوچکترین اتفاقاتی من باید دست و دلم بلرزه چون ممکنه تو بخوای از من جدا بشی.

+حس میکنم اون لحظه بابت شرایط پیش اومده ناراحت بودم، با خودم میگفتم چه فکری میکنی در مورد من؟ دختری که تمام این مدت از تو بابت کنارش نبودن ناراحت بود و حاضر نمیشد حرف بزنه خودش این مدت سرگرم کار دیگه ای بوده؟

-حتی اگر اینطور هم بود حق داشتی هیوجین، من قطعا بهت نمیگفتم که چرا این کار رو انجام دادی!!! وقتی تو فکر میکردی من بهت خیانت کردم چرا من باید از تو انتظار داشته باشم که منتظرم بمونی؟ زندگی مثل یک رودخانه میمونه جریان داره با تمام موانع و سنگ هایی که بر سر راهش قرار میگیره.

+حالا برام بگو کیم تهیونگ تو توی دنیای کی زندگی میکنی که بدون بوس خداحافظی از خونه رفتی بیرون؟

-امیدوارم از من دلخور نشی اما خب...من دیشب اتفاقی حرف های تو و سانی رو شنیدم البته بهتر بخوام توصیف کنم باید بگم که بخش اولش رو که شنیدم نتونستم جلوی خودم رو بگیرم که به ادامش گوش نکنم.

با چشم های درشت شده بهش نگاه کردم، نمیدونستم چی باید بگم چند بار سعی کردم صحبت های دیشب رو به یاد بیارم تا بفهمم یا حرفی زدم که نباید میزدم؟اما به نتیجه ای نرسیدم نگاهم رو به تهیونگ دادم ، اما اون برخلاف من غرق در ارامش بهم خیره شده بود، سکوتم رو که دید حلقه دستش رو دوی بدن برهنم محکم تر کرد و من رو به سمت خودش کشید. چیزی نمیگفت و این برای منی که ذهنم رو برای پسخ دادن به سوالش جمع و جور میکردم بهتر بود.

+ کامل به یاد ندارم چی گفتم پس نمیدونم تو چی شنیدی اما من از اول ماجرا به جانگکوک نتونستم به چشمی نگاه کنم که به تو نگاه میکردم، با اینکه اون سعی میکرد کمک کنه تا تو رو فراموش کنم اما مگه شدنی بود؟

-حتی برای یک ثانیه؟

+بعضی وقت ها با خودم فکر میکردم که جانگکوک میتونه جایگزین خوبی باشه اما ادم عاشق به این راحتی ها دل به کسی جز معشوق نمیده. من حتی با دیدن گل های رز و فیلم های پلیسی به یاد تو می‌افتادم. بچه بودم و بچگی کردم.

♜✎ 𝐄𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐆𝐚𝐦𝐞 / بازی‌ ناتمامWhere stories live. Discover now