PART 33: یک حرکت ضربدری

33 11 1
                                    


CHAPTER 33

A CROSS MOVE


مهمان تنها چیزی بود که هیچکس در میان آشفته بازار انتظارش را نداشت؛ پس هیوجین درحالی که به این مهمان فکر میکرد همراه بقیه ازاتاق خارج شد تا به طرف طبقه پایین بروند.

با رسیدن به طبقه پایین مردی با ژاکتی گشاد و شلوار جین تن، کلا کپ مشکی ای مه حلقه هایی نقره ای رنگ از لبه آن آویزان بود مقابل در خانه انتظار آن ها را میکشید. هیوجین آخرین پله را پایین امد و چند قدم فاصله خود را تا مرد مرموز پر کرد: ببخشید شما کی هستین؟

فقط صدای پوزخندش به گوش رسید که جین به سانی نیم نگاهی انداخت و با اشاره به مرد گفت: چرا راهش دادی بیاد تو؟

+من راهش ندادم تقریبا سرش رو انداخت پایین و وارد شد.

-هوم..

هیوجین با یک چرخش پایش را بالا برد و با زدن ضربه ای به لبه ی کلاه باعث شد تا صورتش نیمه نمایان شود، همین کار کافی بود تا به جای اخم لبخند بر روی صورتش بنشیند: از این کارهات دست برنمیداری؟

-فکر میکردم محتاط تر از این باشین که در رو روی کسی که نمیشناسین باز کنین اگر من از افراد بلیک بودم چی؟

هیوجین لبخندی زد و با دست ماسک او را از روی صورتش برداشت. تهیونگ با دیدن صورت آن فرد نفسش را از سر آسودگی بیرون فرستاد و گفت: خوش اومدی.

-از حرفت مطمئنی؟

+منظورت چیه؟

-این روزها آمار افرادی که اطراف هیوجین میچرخن بیشتر شده، میتونم حتی از اخمی که کمی قبل روی صورتت نشسته بود بفهمم که همچین هم از دیدن من خوشحال نیستی.

+شاید چیزی که بیشتر برام جالبه اینه که حتی قبل از اینکه ماسکت رو برداری با وجود موهایی که نصف صورتت رو گرفته هم میتونه تشخیصت بده و این باعث میشه حسادت کنم.

-خوبه.

+چرا؟

-حسادت نشونه عشقه.

در بین این مذاکرات عجیب همه چشم به دهان هیوجین و تهیونگ دوخته بودند تا بلکه کسی این مرد را به آن ها معرفی کند که مرد خودش شروع کننده بود: من جانگ جیهوپم و از اشنایی باشما خوشبختم.

سانی که لبخند به لب داشت، شوک اش را کنار زد و به سمت او رفت تا حال و احوال کند: از چیزی که توی تماس ها میدیدم متفاوت تری.

جیهوپ ابرویی بالا انداخت: تعریف بود؟

-میشد اینجوری بگیم.

جین دست سانی را کنار زد و جیهوپ را در اغوش کشید: من هم کیم سئوکجینم و امیدوارم از اشنایی با من مفتخر و خوشحال باشی.

♜✎ 𝐄𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐆𝐚𝐦𝐞 / بازی‌ ناتمامDonde viven las historias. Descúbrelo ahora