PART 36: آرشیو روزنامه ها

46 12 4
                                    


CHAPTER 36

GLANCE


دیدن با یک نگاه شروع میشود،

اما هر نگاهی به اندازه دستمال گلدوزی شده قدیمی مادربزرگ قرار نیست پاک باشد.

گاهی آلوده است...!

به یک عشق نفرین شده

یک گناه نابخشودنی

یک صدمه ساده روحی

شاید هم تصمیماتی گناه الود برای اینده!

گاهی باید چشم بست بر روی نگاه های ناپاک

گاه باید چشم در چشم شد و گاهی باید نادیده گرفت نگاهی که از دور حواسمان را به خودش پرت کرده است.


******

برعکس بوسه هایی که جیمین بر پوستش مینشاند با برخورد لب های این مرد به دستش هیچ حس خوشاندی به او دست نداد، بلکه از شدت انزجار خودش را به نفهمی زد و با چشمانی که انگار به آلبرتو میفهماند که حرف های مرد را متوجه نمیشود به او خیره شد.

آلبرتو لبخند زد و او را به اغوش خودش فشرد: ازت میپرسن قبلا شمارو ملاقات کردن؟

هانا به چشمان پابلو با حالت جالبی که از او بعید بود خیره شد و به کره ای گفت:فکر نمیکنم!!

پابلو که از حرف های هانا سر در نمیاورد به آلبرتو نگاه کرد که او رو به مرد با ابهت مقابلش گفت: فکر میکنه قبلا شمارو ندیده.

پابلو که قانع نشده بود بحث را ادامه داد: پس تو به خاطرش کره ای یاد گرفتی ؟

این را گفت و منتظر شنیدن داستان جالبی از زبان پسر نه چندان ترسیده رو به رویش شد: امم...

-من به داستان های عاشقانه علاقه دارم برام بگو دوست دارم بشنومش.

+اولین بار از طریق اپلیکیشن تندم باهاش آشنا شدم به خودمون اومدیم و حالا بعد از چند ماه دوستی به صورت مجازی با اومدنش به ایتالیا من رو سورپرایز کرد.

پابلو که همچنان قانع نشده بود با لبخند آن ها را تا سالن همراهی کرد. در اخر با دست دادن به هر دوی آن ها به طرف دیگر سالن رفت تا با فردی که از راه دور برایش دست تکان داده بود صحبت کند و آن ها را به حال خودشان بگذارد.

با رفتن او انگار دستی که گلوی هانا را میفشرد حالا از روی آن برداشته شده باشد نفسی از سر اسودگی کشید: به نظرت شک کرده؟

-فکر نمیکنم...بهتر نیست بریم؟

+نمایشگاه تموم شد؟

-اره تقریبا اخراشه.

+بریم.

با هم از ان ساختمان قدیمی ساز به سبک معماری باروک خارج شدند و دست در دست هم پیاده برای انکه کسی مشکوک نشود به سراغ یکی از کافه های نزدیک به آن جا راه افتادند؛ پشت میز و صندلی فلزی مشکی رنگی قرار گرفتند، منتظر رسیدن گارسون برای دادن سفارش هایشان ماندند.

♜✎ 𝐄𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐆𝐚𝐦𝐞 / بازی‌ ناتمامDonde viven las historias. Descúbrelo ahora