PART 47: آکادمی هنر

53 11 1
                                    


CHAPTER 47

THE ART ACADEMY


ربات های جاسوسی، زنجیره جدید فکری اکثر اداره های پلیس به ویژه دایره جنایی. ربات های کوچکی که به تازگی در قالب حشرات مهتلف طراحی و استفاده شده اند این امکان را به افراد میدهد تا قبل از انجام هر کاری با مشاهده و بررسی توسط برنامه ریزی دقیق تری وارد عمل شوند.

این دقیقا موضوعی بود که جیهوپ میتوانست از طریق آن یک امنیت نسبی و موقت را برای هیوجین و تهیونگ ایجاد کند. جین که با میزان کارایی این ربات حیرت کرده بود از جایش بلند شد: خب چرا نمیریم امتحانش کنیم؟

همه نگاه ها به جیهوپ بود : خب این رو نمیشه از فاصله بیشتر از بیست متر استفاده کرد. با توجه به وسعت اونجا شاید مجبور بشم توی فواصل متفاوت جا به جا بشم. همچین کاری توی روز عجیب نیست؟

-چرا خب، نکته مهمیه.

+تو پلان هارو تونستی بررسی کنی؟

جین به در اشاره کرد: منتظر برگشتن آلبرتوام.

کوک به در خیره بود: واقعا اگر اون موقع به این پرونده رسیدگی میکردی شاید میتونستیم زودتر از این ها دست به کار بشیم.

هیوجین سرش را به سمت کوک برگرداند: الان وقت این حرف هست؟

-باشه حالا نمیخواد گارد بگیری.

+مسئول این عملیات منم نه تهیونگ.

تهیونگ در حالی که درجه بالاتری نسبت به هیوجین داشت با صورتی متعجب به او خیره شد که این تعجب کمی بعد جایش را به لبخند داد: درسته.

هیوجین رو به کوک ادامه داد: نمخیوام هیچ بچه بازی ای ببینم و اینکه برای امشب...فکر نکنم بتونی همراهمون بیای.

-چی؟چرا؟

+چون تو یه پلیس نیستی و از مایی که میتونیم با تفنگ کار کنیم و قدرت مبارزه داریم ضعیف تری.

-من کمربند مشکی دارم یادت رفته؟

+با کمربند مشکیت نمیتونی جلوی کسی که یه کلت P-30 دستش گرفته مبارزه کنی! بهتره بمونی پیش جیهوپ شاید کمربندت اونجا به درد بخوره.

-واه...چقدر عوض شدی! همیشه موقع کار همینی؟

+آره. تازه الان دارم خوب باهات حرف میزنم واقعا دست از پا خطا کنی میبندمت پایین پیش بلیک و اون مرتیکه مذاکره کنین تا برگردیم.

-میترسی به فکر انتقام باشم تنهایی برم جلو؟

جین خنده ای از روی تمسخر به حرفش کرد و گفت: نه ما هممون فکر میکردیم برای بازدید از نمایشگاه بعدیش اومدی و میخوای چیزی سفارش بدی.

♜✎ 𝐄𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐆𝐚𝐦𝐞 / بازی‌ ناتمامTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang