CHAPTER 50
ICEY SCULPTS
رئیس یکی از قوی ترین شرکت های سخت افزاری خارج از کره هیچوقت فکر نمیکرد که در حالی که دوباره شغل اصلی خودش یعنی کاراگاهی را شروع میکند با تست یکی از از جدیدترین محصولاتشان همزمان شود.
"روبو بی" یکی از جدیدترین ربات هایی که از ایدئولوژی بدن زنبور برای طراحی اش استفاده شده است، برای اولین بار توسط شریک جیهوپ طراحی شد که البته با وجود قابلیت های زیادی که در رصد کردن و تهیه گزارش از شرایط جوی و اقلیمی داشت هنوز هم مجوز برای استفاده به صورت گسترده را نداشت.
این ربات که از یک خلال دندان هم سبک وزن تر است انرژی اش را از یک سیم کوچک که به دنباله آن وصل است میگیرد و همین سیم باید بتواند دستگاه را کنترل کند پس این برای جیهوپ یک ریسک به حساب می آمد؛ اگر کسی متوجه حضور همچین دستگاهی در داخل آن مجموعه میشد قطعا جان دوستانش به خطر می افتاد.
هر کدام از دستگاه ها را بر روی زمین گذاشت و عینکی را بر روی صورت اش قرار داد. جیمین که او را دید آهسته زمزمه کرد: چقدر میتونیم به اطلاعاتی که میده استناد کنیم؟
-نمیگم به اندازه قبلی قابل اعتماده اما دوربین های قوی ای داره.
قرار گرفتن آن عینک رو صورت جیهوپ مانند این بود که او چشمان خودش را همراه این دستگاه به داخل بفرستند. اولین ربات را راه اندازی کرده و آن را به سمت ساختمان به پرواز در آورد.
او میتوانست ببیند که در داخل هر طبقه پنج تک تیر انداز وجود دارد که طی یک محاسبه سر انگشتی این ساختمان چیزی در حدود بیست تا بیست و پنج تیر انداز ماهر دارد: تهیونگ از کجا وارد شده؟
-منم نفهمیدم درست.
آلبرتو با همان پلک های بسته که حتی در تاریکی گوشه دیوار خارجی هم میشد عرق های صورتش را دید گفت: دنبال یه دریچه هم سطح با زمین میگشت.
-هم سطح؟
+اهوم میخواست به همون اتاق زیر زمین برسه.
-پیداش کردم.
آلبرتو آهسته نیم خیز شد تا حرفی بزند که تلفن جیمین زنگ خورد: قربان؟
سرهنگ با صدایی نگران جویای حال همه شد اما جیمین نتوانست اخبار خوبی را برایش بازگو کند: من خودم با پلیس بین الملل هماهنگ کردم.
+ولی شما که....
-درسته تا یکم قبل سر حرفم بودم اما دوستم طی تحقیقاتی متوجه شده که شکایت های جدیدی از آمریکا به اینترپل شده تا بتونن مردی با مشخصات ظاهری پابلو رو پیدا کنن.
+آمریکا؟
-درسته، این شکایت ها صبح دیروز ثبت و رسمی شده. پلیس متوجه شده که خلاف های پابلو تا اونجا هم کشیده شده و قراره نمایشگاه بعدیش اونجا باشه.
YOU ARE READING
♜✎ 𝐄𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐆𝐚𝐦𝐞 / بازی ناتمام
Fanfictionژانر: جنایی، اسمات، عاشقانه، درام، مافیایی سرگرد کیم تهیونگ، برای کمک در حل پرونده ای به ساختمان مرکزی سئول منتقل شده..!!!.....حالا ستوان مین هیوجین که به سختی خاطراتش را فراموش کرده با برگشتن تهیونگ دوباره ذهنش آشفته شده. اما تهیونگ برای نوشیدن جام...
