PART 1 : یک منِ لجباز

593 38 12
                                    

فصل اول  ME ......."من"

از پشت کمر برهنشو لمس کرد و با نجوایی که هر کلمش نشانه از نیازش بود گفت : خیلی منتطر این لحظه بودم....!!!

جام های بلورینی که حالا با شراب قرمز تزئین شده بودند رو بالا گرفت و با لحن اغوا کننده ای گفت : به سلامتی عشقمون.

بعد از خوردنش با صدایی خمار ادامه داد:بیا بغل ددی بیبی...بیبی...گرل!!

و این اخرین کلماتی بود که از دهنش خارج شد.

ثانیه ای بعد بی حال تو اغوش دختری افتاد که با لذت، همچنان مشغول خوردن مایع قرمز رنگ داخل لیوان بود.از روی میز کار مرد بلند شد و لباس هایی رو که دقایقی قبل به شلخته ترین حالت ممکن روی زمین ریخته شده بود رو به تن کرد.

نگاهی به مرد مقابلش انداخت،خوبه اینبار قبل از اینکه مشکلی پیش بیاد دارو اثر کرده بود. با فشار دادن گردنبند الماسی که حالا قفسه سینه ی برنز شده اش رو به خوبی نمایش میداد پیامی برای مرکز فرستاد، نگاهی به تن بی جون نیمه برهنه مرد کرد و پوزخند زد: امیدوارم دیگه هیچوقت ریختتو نبینم.....!! حيف كه نميشه و مجبورم!

طبق عادت همیشگیش با رژ روی آینه یادداشتی گذاشت، بالاخره به رسم ادب نباید بی خداحافظی جایی رو ترک کرد، پس به صورت مورب روی آینه نوشت K.O .

(این علامت توی بازی وقتی کسی میبازه نمایش داده میشه)

از اتاق خارج شد و در حالي كه به سمت حیاط قدم بر ميداشت با خودش زمزمه كرد: "تا اینجای کار با من بود بهتره خورده کاری ها رو بقیه انجام بدن ".

بی معطلی سوار جنسیس کوپه قرمز رنگش شد و برای آخرین بار نگاهش را به خونه اون مردک داد و زیر لب گفت:

مطمئن باش توی دادگاهت حضور پیدا میکنم تا مطمئن شم این بار جزای کارتو میبینی آقای "بلیک قلابي" یا اصلاحش میکنم شوگر ددیه موقت عزیزم.

سيم كارت فعلي گوشیش رو بيرون كشيد و شکست، به محض وارد کردن سیم کارت اصلیش صدای آهنگ گاد فادر (god father) توی فضای ماشین پیچید که نشونه از زنگ خوردن گوشیش میداد،تماسو وصل کرد:

-به گوشم قربان.

- کارت عالی بود خانم مین منتظر ارتقاع درجت باش.

لبخندی از سر رضایت زد : ممنون قربان.

- دوست داشتم بگم بعد از چند روز استراحت میبینمت اما تو که نمیخوای بازجویی رو از دست بدی؟

دختر پوزخندی زد: خودمو برای دادگاهش اماده کرده بودم ولی بدم نمیاد غرورشو کمی قلقلک بدم قربان میبینمتون.

صدای خنده پیر مرد توی فصای ماشین پیچید : تو هم دختر همون پدری.

پاش رو با شدت بیشتری روی گاز فشار داد و از دومین خروجی وارد منطقه گانگنام شد(گانگنام محله ای واقع در جنوب رود هان است) با همه ی جذابیتی که این منطقه داشت ترافیک همیشگیش باعث میشد بارها خودش رو به خاطر خرید خونه توی این محل لعنت کنه اما چاره ای هم نداشت چون اینجا نزدیک ترین منطقه به اداره سرویس ملی کره بود ، اداره ای که مسئولیت اصلی حفظ امنیت و نظارت بر بخش های مختلف رو بر عهده داشت.

♜✎ 𝐄𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐆𝐚𝐦𝐞 / بازی‌ ناتمامTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang