CHAPTER 21
A TROUBLE MAKER KISS
از دید تهیونگ:
به جمع نگاهی انداختم: از برنامه ای که چیده بودیم خیلی عقب هستیم و فکر میکنم دیگه این پرونده نباید فقط برای من و هیوجین باشه باید از اداره دادستانی کمک بگیریم همینطور هانا به عنوان........هانا کجا رفت؟
هیوجین و سانی بعد از رد و بدل کردن نگاهی لبخند زدن: گفت که رفت بیرون به جیمین سر بزنه.
سری تکون دادم و حرفم رو به اتمام رسوندم: و هانا و نیروهای خصوصیش به عنوان کاراگاه.
جین اولین نفر موافقتش رو اعلام کرد: وقتشه که یک پرونده مشترک داشته باشیم و به این جنگ اداره ای پایان بدیم.
+مطمئنی مشکلی برات پیش نمیاد؟
-به خاطر پرونده جدید میپرسی؟ نه مشکلی نیست هوبه هام میتونن از پسش بر بیان پرونده راحتیه فقط باید سعی کنن کمی باهوش باشن.
هیوجین بین مکالممون وارد شد: هانا همراه جیمین رفتن هوا بخورن تا حال و هوای هانا کمی عوض بشه این مدت به جز خونه جایی نبوده.
جین لبخندی زد: به نظرم کار خوبی کردن.
+برای خود جیمین هم خوب به نظر میرسه اون ها تقریبا شرایط مشابهی دارن ولی کنار هم میتونن از پس شرایط روحی هم بر بیان.
-جیمین این روزها خیلی مراقب هاناس و من خیلی بهش مدیونم.
+مخصوصا به خاطر رسوندن هانا به بیمارستان، از اینکه اجازه نداد تنهایی بره واقعا بهش افتخار میکنم جیمین دوست خیلی خوبیه؛ این رو تهیونگ بیشتر از همه درک میکنه.
با پوست و گوشتم معنی حرف هیوجین رو درک میکردم. جیمین همون فردیه که همه ما توی زندگی بهش نیاز داریم تا وقت تنهایی انقدر روی اعصابمون راه بره تا متوجه بشیم کسی هست بهش تکیه کنیم و شاید همون کسی که با اطمینان کامل میتونی ترسناکترین راز هات رو باهاش به اشتراک بزاری. با صدای زنگ در از افکارم بیرون کشیده شدم: به نظرتون به این زودی برگشتن؟
به سمت در قدم برداشتم و با دیدن شخصی که پشت در ایستاده بود چشم میشد گشاد شدن مردمک چشم هام رو حس کنم: جیمین؟
-چرا از دیدنم انقدر تعجب کردی؟
+پس هانا کجاست؟
-هانا؟؟من برای خریدن آبجو رفتم بیرون و تازه برگشتم اما هانا همراهم نبود.چیزی شده؟
پلاستیک ابجو ها رو بالا گرفت و به صورت نگرانمون خیره شد: میشه یکی به من بگه اینجا چه خبره؟
+هانا به ما گفت برای دیدن تو داره میاد واحد کنار.
-چی؟؟ اما من مستقیم رفتم خرید کمی بی حوصله بودم و ترجیح دادم به جای تنها خوردن شبم رو باهاتون شریک بشم.
ВЫ ЧИТАЕТЕ
♜✎ 𝐄𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐆𝐚𝐦𝐞 / بازی ناتمام
Фанфикژانر: جنایی، اسمات، عاشقانه، درام، مافیایی سرگرد کیم تهیونگ، برای کمک در حل پرونده ای به ساختمان مرکزی سئول منتقل شده..!!!.....حالا ستوان مین هیوجین که به سختی خاطراتش را فراموش کرده با برگشتن تهیونگ دوباره ذهنش آشفته شده. اما تهیونگ برای نوشیدن جام...