CHAPTER 26
THE DOUBT TURNED TO CERTAINTY
از دید سوم شخص:
هیوجین با حس چیزی قبل از اینکه به عقب برگرده حضور کسی را احساس کرد. پس از توی آینه به صندلی عقب خیره شد: ستوان سونگ؟ شما اینجا چیکار میکنی؟
-میشه اول از پارکینگ بریم بیرون تا بتونم براتون توضیح بدم؟
+من الان شرایط امنی برای صحبت باهات ندارم چرا بی اجازه سوار ماشینم شدی اخه؟
-میدونستم اگر بخوام توی اداره باهاتون حرف بزنم اجازه نمیدین؛ من میتونم همینطور که صندلی عقب دراز کشیده هستم برات توضیح بدم.
+مگه هر چیزی که لازم بود نارین توی نامه نگفته بود؟
-من باعث خراب شدن کامپیوتر شما شدم.
هیوجین ناگهان پاش رو روی ترمز ماشین فشرد و به سمت عقب برگشت: تو چیکار کردی؟ یعنی چی که خراب شدندش کار تو وبده؟
-من برای دست پیدا کردن به اطلاعات شما مجبور شدم وارد سیستمتون بشم ولی برای پاک کردن ردی که از خودم به جا گذاشتم مجبور شدم که یک ویروس رو به کامپیوترتون منتقل کنم.
+اگر یک دونه فایل از کامپیترم کم بشه میفرستمت تا ابد گوشه زندان آب خنک بخوری فهمیدی؟
-مسئله اون نیست.
+پس چی؟
-من متوجه شدم که یک نفر قبل از من به سیستم شما دسترسی پیدا کرده اما خیلی راحت از دیوار دفاعیتون رد شده.
+چی؟ میشه فهمید کار کیه؟
-فقط تونستم متوجه بشم وقتی اطلاعات بارگیری میشد اون فرد کجا بوده ولی خب... یعنی شاید منطقی به نظر نیاد اما ادرس خونه شما رو نشون میداد.
+خونه من؟ این امکان...تاریخش مشخصه؟
-بله..فکر میکنم این اتفاق برای دو یا سه روز پیش بوده.
+سه روز پیش؟
-متوجه چیزی شدین؟
+چرا برای تو مهمه؟ از بین اطلاعات کامپیوتر من چی میخواستی هوم؟ چرا انقدر درگیر این انتقام شدین که توی هر جایی که نباید دارین سرک میکشین؟
-فقط میخواستیم کمکتون کنیم.
+برای چی؟ چه کمکی؟
-نارین میخواست حالا که دارین کمک میکنین انتقام بگیره میخواد کمک کنه تا شما هم بتونین این پرونده رو به سر انجام برسونین.
+من وظیفمه که این پرونده رو تموم کنم و اگر دارم این کار رو انجام میدم به خاطر نارین نیست به خاطر خون کسانیه که ریخته شده پس این فکر رو از سرتون بیرون کنین؛ نمیتونم اجازه بدم بیشتر از این خودتون درگیر کنین...مخصوصا شما که باید با این پرونده قطع ارتباط کامل داشته باشی.
STAI LEGGENDO
♜✎ 𝐄𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐆𝐚𝐦𝐞 / بازی ناتمام
Fanfictionژانر: جنایی، اسمات، عاشقانه، درام، مافیایی سرگرد کیم تهیونگ، برای کمک در حل پرونده ای به ساختمان مرکزی سئول منتقل شده..!!!.....حالا ستوان مین هیوجین که به سختی خاطراتش را فراموش کرده با برگشتن تهیونگ دوباره ذهنش آشفته شده. اما تهیونگ برای نوشیدن جام...