8

347 35 5
                                    

-آري؟ بيام تو؟
صداي بكهيون از پشت در اتاقم ميومد
+بيا تو
درو باز كردو پريد روتختم
چهار زانو نشست لبه ي تخت
-پاشو حاضر شو بريم استخر همه منتظر جناب عالين
+ميشه نيام؟
-نه نميشه
+آخه..
يهو چشاش گرد شد
-گريه كردي؟
كل داستان ديشبو براش گفتم و ازش خواستم كسي جز خودش ندونه
-سهون هميشه همينجوري بوده! فقط با ما شوخ و گرمه .بعد يه مدت انقدر عادت ميكني كه برات مهم نباشه. بعدم سهون وقتي حسودي ميكنه يا عصبي ميشه اين كارارو ميكنه . در حالت عادي به خودش زحمت نميده طرفشو نگاه كنه چه برسه نقشه بكشه كه ضايعش كنه
+چرا بايد حسودي كنه؟
-چميدونم.. ولش كن پاشو بريم اونجا كلي خوراكي خوشمزه چيدن
***
استخرش فوق العاده بود
خيلي دلم سوخت كه نميتونستم شنا كنم
نشستم لب آب. همشون تو استخر بودن
-سلام همگي
همشون شروع كردن شلوغ كردن و سلام كردن
چاني يهو پريد بيرونو شروع كرد روم آب پاشيدن
بكيم دستامو از پشت گرفته بود كه تكون نخورم
لوهان و تائو ام منو تشويق ميكردن كه فرار كنم
بعد چند دقيقه نشستيم لب استخر و برامون آب نارگيل توي پوست نارگيل آوردن
زيرچشمي سعي ميكردم سهونو نگا كنم
بقيه مشغول مسخره بازي بودنو چانيو بكي مثل هميشه داشتن كرم ميريختن و شلوغ ميكردن
سهون با كمال تعجب با نوتلاي تو دستش اومد كنارم لبه ي استخر نشست
اصلا بهش نگاه نكردم، نشون ميدادم كه انگار نميبينمش
-نوتلا ميخوري؟
سرمو به نشونه ي منفي تكون دادم
-آخه بكهيون خيلي دوست داره. هميشه ميگه دخترا ام خيلي دوس دارن
هيچي نگفتم و به آب خيره شده بودم
-آريانا..
+چيه؟ مگه تو برات مهمه چجوري رفتار ميكني؟ تو هميشه با غرورت جذابي ولي توهين هيچ جذابيتي نداره ميدوني؟ من هيچوقت با كسي الكي و سريع صميمي نشدمو هنوزم خجالت ميكشم. فكردي كي اي؟ چون بايسم بودي خدايي؟ يا چون سهوني هميشه با همه اينجوري رفتار كردي بازم دنبالت بودن؟ تو هميشه همين بودي پس الانم اينجا نشين كه فكر كنم از كارت ناراحتي
-واقعيت اينه كه ... معمولا عذر خواهي نميكنم . نميخوامم كسي بدونه عذر خواهي كردم ولي ببخشيد
نميخواستم بيشتر كشش بدم كه فكر كنه عقده ي شنيدن عذر خواهي دارم
-چرا نميري تو آب؟
+سال پيش نزديك بود تو دريا غرق شم. ديگه نميتونم
-اگه من بگيرمت چي؟
+چجوري؟
-بيا تو آب دستتو بگير لبه ي استخر تا بگم
دستمو سفت گرفتم لب استخر
دستشو گذاشت پشتم
يهو دستش و ول كرد
شروع كردم به دستا پا زدن
دستشو حلقه كرد دور كمرمو سرمو گذاشت رو سينش
تو يه ثانيه هزاربار نفس نفس ميزدم
-چيكار ميكني؟
با خنده گفت: انقد ميترسي؟ نميذاشتم خفه شي كه
دستشو دور كمرم سفت تر كردو موهاي خيس شدمو با يه انگشتش داد كنار
سرمو روي سينش محكم تر فشار داد تا احساس امنيت كنم، منم كه ميترسيدم سفت چسبيده بودمش
تيكه هاي خيس موهامو كه ميداد پشت گوشم نفساي تند تندش ميخورد تو پيشونيم
چرا انقد قلبم تند ميزد؟ اونم تو بغل كسي كه شب پيش شخصيتمو له كرده بود
***

- 17X -Where stories live. Discover now