خيلي دلم ميخواست نرم يا ديرتر برم ولي به هرحال مدرسم بود بايد ميرفتم
يه حالت آشوبي داشتم ولي ميدونستم بخاطر جوراباي بلندمه
از دامن تا جورابم سرد ميشد از جوراب به پايين گرم
با غرغر سوار ماشين كمپاني شدم و عين كوالا خودمو از پله ها كشوندم بالا
-سلام نينا
+سلام عزيزم اومدي كارت بزني؟
-پنج دقيقه تاخير دارم ولي گانگنام شلوغ بود
+اشكال نداره واسه ساعت ٣برات ميزنم
-مرسي اوني عاشقققتم
+درساتو خوب بخون من برات كارتتو اوكي ميكنم
سرمو كج كردم و با صداي بچه گونه گفتم
-حتما
+شمام اومدي كارت بزني؟
با تعجب پشتمو نگا كردم، كسي اين ساعت جز من كارت نميزد چون معمولا ٧-٨ صبح ساعت كاري بود مگه اينكه برنامه ي خاصي باشه
^نه اتاق تمرين اكسو كدوم طبقست؟
+من شمارو نميشناسم نميتونم ..
^اين كه اومدم تو يعني اجازه ي ورود داشتم
+آو ببخشيد، طبقه ي دوم ، اسما رو در سالنا هست
در و تيپش خيلي خوب بود ولي به كره ايا نميخورد
معلوم بود دورگست، چشماش يكم بادومي بود و لهجه ي انگليسيش با كره اي قاطي بود
با اينحال قيافه صورت گرد و پوست سفيدش نشون ميداد نيمه كره ايه
يه شلوار فوق تنگ مشكي با بلوز نازك سفيد كه داده بود تو شلوار فاق بلندش و كت چرمي مشكي كوتاه روش
موهاشو سفت بالا بسته بود ولي بازم انقد موهاش بلند بود كه تا بالاي كمرش ميومد
يه عينك مشكي بزرگ مستطيل و ساعت استيل نقره ايه كلاسيكه تو دستش و كفشاي خيلي پاشنه مشكي جلو بستش
موهاش مشكي و طوسي بود و آرايش مشكي قرمز كرده بود
هرچي بيشتر نگاش ميكردم بيشتر نميتونستم نگاش نكنم
ولي يه همچين كسي با اكسو چيكار داشت؟
خب صدالبته كه بهترين دختراي كره اي آرزوي قرار گذاشتن با اعضاي اكسورو داشتن واي من چرا تاحالا اين دختررو نديده بودم؟
^پس من كارت ماشينو ميذارم پيش شما
+چشم فقط ميشه اينفورميشنتونو بدين؟ من تاحالا اينجا نديدمتون ميدونين كه كسايي كه ميان تو ساختمون بايد اسمشون ثبت شه، اينطوري دفعه ي بعد شماره رهگيريتونو دمه در ميگين راحت راتون ميدن
^باشه چشم، اصلياشو ميگم جزئياتو بعدا پر ميكنم
مليت كره اي/كانادايي
شناسنامه صادر شده در لاس وگاس
هجده سالمه
اسمم استلاست ، پارك استلا
با شنيدن اسم استلا يه لحظه برق از سرم پريد
نكنه.. اين همون..
مگه نگفت بهم زدن؟ اينجا چيكار ميكنه؟
سهون با بابل تي تو دستش سرش تو گوشيش بود كه استلا با ديدنش عينكشو داد بالاي سرش و رفت سمتش
سعي كردم دور تر وايسم كه منو نبينه
يطوري كه فقط بشنوم چي ميگن
^سهونا
•تو اينجا چيكار ميكني؟ كي رات داد؟
^به بابام زنگ زدم خب منم دختر يكي از سهام داراي اينجام، يكم تعجب كرد ولي رام دادن
•ميخواي كارآموز شي؟ عضو جديد اف اكسي؟ چيكار داري اينجا
^ياا تو ديوونه اي با هركي دوست ميشي بعد اينكه كاراتو كردي اصن يادت نمياد يارو كيه؟
•آره ، خب؟
^خيلي پستي
•من پست نيستم با كسايي اينكارو ميكنم كه خودشون ميخارن تاحالا ديدي سمت يه آدم سالم برم؟
^آخرش چي؟ نميخواي با يكي بموني؟
•آخرش به خودم مربوطه
^ميتونيم بريم آمريكا هوم؟ يكم فكر كن شايد بين دختراي كره از همه خوشگل تر نباشم ولي موقعيت مالي و خانوادگيم عاليه و از همه بيشتر دوست دارم
•اولن كه اگه بحث موقعيت مالي باشه من ميتونم تو و باباتو باباي باباتو ساپورت كنم دوما من اگه ماشينمو بفروشم يا عضو اكسو نباشم تو نگامم نميكني سوما من اگه بخوام با كسي بمونم با تو يا هركي كه اينطوري باشه نميمونم و با يكي نميمونم كه تا آرمه بوگاتيمو ميبينه يا كارت بانكيم دستمه ميكشه پايين
چشاي استلا از حدقه زده بود بيرون و دهنشو باز كرده بود تا يچي بگه ولي انگار حرفي نداشت
•ميدوني كه نميخوام دل كسيو بشكونم ولي اينم ميدوني كه تو منو دوست نداري كه دلت بشكنه و دختر سالمي نيستي كه الان واسه كاري كه كردم ناراحت باشي، اولين بارت كه نبود
ليوان بابل تيشو انداخت سطل آشغال و گفت
•روز خوش
استلا كه حالش بنظر خيلي بد ميومد دستشو گذاشت رو پيشونيشو با حرص دويد سمت در
با اين حرف كه اگه كسي خرابه هركاري بكني مشكلي نداره كاملا موافقم ولي بازم به عنوان يه دختر دلم واسه يه دختر همسنم تو اين شرايط ميسوخت
يعني سهون تاحالا عاشق نشده كه اينجوري راجع به يه دختر خوب حرف ميزد؟
من اگه جاش بودم با استلا ميموندم، خيلي خوشگل بود
ولي خب پسرا تحمل اينكارارو ندارن
از ته دلم ميخواستم يه دختر خيلي خوب كه واقعا سهونو دوست داره سر راهش قرار بگيره
يطوري حرف ميزد انگار از دختراي دورش خسته شده
احساس بدي داشتم، يكمش حسودي بود
ولي بازم آرزو ميكردم دختري كه ميخوادو ببينه
كل روز استلا از ذهنم نميرفت
هي خودمو تو آينه نگاه ميكردم
من در برابر استلا سيب زميني بيش نبودم
البته دليلش اين بود كه من انقد به خودم نميرسيدم يا آرايش نميكردم وگرنه ميتونستم مثل استلا باشم
ولي با يادآوري حرفاي سهون به استلا دلم نخواست استلا باشم
YOU ARE READING
- 17X -
Fanfictionفك نميكردم يروز ازت ياد كنم نه به عنوان يه طرفدار به عنوان خاطره كه روزي X17 بار قلبم برات بزنه وقتي روز 17 فروردين ميفهمم رمز گوشيتو گذاشتي 1717 و 17 بشه مقدس كدوم طرفداريو ديدي لياقت يه داستان عشقي واقعيو داشته باشه؟ شايد واسه همين از ترس صدام در...