لبشو گذاشت رو پيشونيم و بدون توقف شروع كرد به بوس كردن
به پايين گونم رسيد كه وايساد
+ميدوني روز چندمه؟
نفسمو دادم بيرون تا بتونم حرف بزنم
خواستم بگم كه ادامه داد
+روز چهارمه
حرف كه ميزد لباش روي گونم جابجا ميشد
+روز چهارمه پس..
سرشو برد سمت گردنم و من قبل اينكه بخوام موقعيتو درك كنم فقط جيغ زدم
گردنم ميسوخت
سرشو آورد بالا و با خنده گفت
+يادگاري نميخواي؟
-د..ديوونه دردم گرفت
دستشو گذاشت رو دهنم و دوباره سرشو برد سمت گردنم
سعي ميكردم جيغ نزنم ولي نميشد
واقعا درد داشت
سرشو جابجا كرد و جاي گازاشو بوس كرد كه با اينكار جيغ جيغام خفه شد
سرشو آورد بالا و با خنده گفت
+من ميخوام كاراي اصليو بذارم روز آخر تو اول كاري كولي بازي در مياري؟
-آييييييي مامااااااننننن گردنننممممم
گوشه ي گونمو بوس كرد
انقد لبش نزديك لبم بود كه يه لحظه بدنم قفل كرد
ولي گوشه ي گونمو بوس كرد و به لبم نخورد
دستشو برد سمت بلوزم
با اين كه بلوزمو فقط تا بالاي شيكمم داد بالا ولي بازم مور مور شدم
+اين يكي دردش بيشتره
-چي؟
+چون حساس تره
قبل اينكه بخوام جوابشو بدم سرشو برد پايين و دستشو گذاست رو دهنم
و من تنها چيزي كه يادمه اينه كه با تمام قدرت جيغ زدم
از پايين شيكمم شروع كرد به بوس كردن و من عين لوكوموتيو نفس ميكشيدم
به پايين سوتينم رسيد كه سرشو آورد بالا
+نميخوام سكسيش كنم
+هوففف
+البته فعلا
-ياااا
با خنده گونمو بوس كرد و لبشو همونجا ثابت نگه داشت
دستامو گرفت و برد سمت بلوزش
انقد غرق حس لباش رو گونم بودم كه نميفهميدم داره چيكار ميكنه
لبشو برداشت كه به خودم اومدم و رو برو رو نگاه كردم
با پا كوبيدم تو شيكمش
-ياااااااااا بيشئوور
+به من چه؟ تو دكمه هاي بلوز منو وا كردي
-من نكردم
خواستم از زيرش فرار كنم كه گرفتم و غلت زد كه باعث شد من بيام رو و اون بره زير
+حالا باز كه كردي خجالت نكش، درشم بيار راحت شي ديگه
-من نكردم، تو دست منو گرفتي
دستمو گذاشته بودم رو تخت كه باهاش فاصله داشته باشم چون تقريبا لخت بود
+نه
-چرا
+نه
در حال جر و بحث بوديم كه بلوزشو پرت كرد يه گوشه و كشيدم سمت خودش
با مشت ميزدم تو كمرش ، جيغ ميزدم و سعي ميكردم فرار كنم ولي نميشد
نميخواستم فرار كنم
ولي انقد خجالت ميكشيدم كه احساس آشوبي داشتم
-ولللللمممم كننننن
+آروم بگير ديگه
چاره ي ديگه اي نداشتم
با ترديد سرمو گذاشتم رو سينش
چشامو بستم كه چشم به بدنش نيفته
صداي قلبش ، بدن داغ ولاغرش، پوست نرم و سفيدش، دستاي استخوني و بلندش
همشون چيزايي بودن كه اونشب منو به كشتن دادن
+امشب همينجوري بمون
سرمو به علامت مثبت تكون دادم
+چه عجب
-چاره ي ديگه اي ندارم
گردن و شيكمم همچنان ميسوخت
با اين كه بلوز تنم بود ولي بازم تو بغلش خوابيدن وقتي بلوز تنش نبود حس فوق العاده اي داشت
برام عجيب بود كه قلبم هنوز كار ميكرد
***
DU LIEST GERADE
- 17X -
Fanfictionفك نميكردم يروز ازت ياد كنم نه به عنوان يه طرفدار به عنوان خاطره كه روزي X17 بار قلبم برات بزنه وقتي روز 17 فروردين ميفهمم رمز گوشيتو گذاشتي 1717 و 17 بشه مقدس كدوم طرفداريو ديدي لياقت يه داستان عشقي واقعيو داشته باشه؟ شايد واسه همين از ترس صدام در...