نفس عمیقی از شدت خستگی کشید و چشمای سبز رنگ و جذابش رو از زیر عینک طبی ماساژ داد.
از هفت صبح مشغول بایگانی کردن پرونده های قدیمی و چند سال پیش شرکت بود.
لبخندی به خودش زد و لای آخرین پرونده رو برای بررسی باز کرد داشت خوب پیش میرفت و چیزی تا تموم شدن کارش نمونده بود تو تمام این مدت که سارا مشغول زیر رو کردن پرونده ها بود چانیول جلسه مهمی با سهامدار های جدیدش داشت.
" آن" یکی از مسئولین انبارگردانی شرکت که رابطه خوبی با سارا منشی شخصی و همه کاری چانیول داشت لیوان قهوه ی خودش رو که حتی بهش لب نزده بود روی میز سارا قرار داد و پشت سرش ایستاد عادت نداشت قهوه ی سرد شده بخوره اما از طرفی دوستش سارا از خوردن قهوه ی سرد لذت میبرد.
_هنوز اینا رو تموم نکردی؟
سارا حتی سر بلند نکرد اون وقت نفس کشیدن هم نداشت اصلا دلش نمیخواست بخاطر تاخیر تو تحویل دادن لیست پرونده های بایگانی توسط رئیس پارک توبیخ بشه.
-نهکوتاه و مختصر جوابش رو داد و به صحفه مانیتورش خیره شد.
آن، با دلهوره ی خاصی به ساعت مچی و نقره ای رنگش نگاه کرد:
-یه ساعت دیگه جلسه ی رئیس تموم میشه مثل یه معجزه اس اگه بتونی قبل از تموم شدن جلسه فهرست این همه پرونده رو مرتب کنی!!سارا مضطرب گوشه ناخن شستش رو به دندون گرفت انگار رفیقش اومده بود تا بهش استرس و فشار روحی رو تزریق کنه
باید فهرست رو آماده میکرد اما حدود دو ساعتی طول میکشید و حق با آن بود، اون به یه معجزه نیاز داشت.آن که متوجه اضطراب دوستش شده بود خودش رو جلو تر کشید:
-هی...نگران نباش با هم تمومش میکنیم
اولین پرونده ای رو که برای لیست بندی آماده شده بود رو برداشت:
-سریع اسما رو وارد کن زود تموم میشهسارا سعی کرد لبخند بزنه و انگشتاش روی کیبورد کامپیوتر حرکت کرد.
در گیر نوشتن اسم و شماره پرونده ها بودن که صدای شکستن شیشه های عظیم در های ورودی دفتر جیغ همه کارکن ها رو در آورد.پرونده از بین دست های آن افتاد و محکم گوش هاش رو گرفت سارا با وحشت از جاش بلند شد
مردای سیاه پوش و درشت هیکلی که بیشتر نقش باردیگار شخصی رو داشتن یک به یک وارد دفتر شدندو مرد نگهبان که بخاطر برخورد با شیشه کف زمین افتاده بودن بلاخره صدای زجه اشون بلند شد اثبات خورده شیشه با صورت و دستاشون کاملا زخمیشون کرده بود.
سارا با ترس از پشت میزش بیرون اومد و تقریبا داد زد:
-خدای من... اینجا چه خبره؟
هر سه مرد قد بلند که سر های تاسی داشتن نگاه بی تفاوتی به منشی که سعی داشت جلو ورودشون به داخل اتاق کار رئیسش رو بگیره انداختن.
YOU ARE READING
🕷️𝑬𝑵𝑭𝑶𝑹𝑪𝑬𝑹🕷️
Actionبیون بکهیون(آندراس) قدرتمندترین مرد جهان شیطان سیاه، یک شهروند آمریکایی که دخالت و نفوذ بالای تو سیستم کشورداری کشورهای مختلف داره و مثل ویروس به هر اطلاعاتی که بخواد دسترسی پیدا میکنه کیلددار همه درهای بسته و نابغه ریاضی و فیزیک یک جنایتکار و قاتل...