✎𝙿𝙰𝚁𝚃:38ᝰ

430 97 44
                                    

صدای واق واق سگ های شکاری از بیرون محوطه هر از گاهی به گوش میرسید، بارون به شدت میبارید و آسمون آروم قرار نداشت.

ییشینگ رو یک کاناپه راحتی دراز کشیده بود و تتو آرتیستش مشغول تتو کردن نقش یک مار سیاه رو کتف چپش بود.

بعضی اوقات، بعضی از شب ها همراه سهون تو خونه اندراس جمع میشدن، مشروب میخوردن،پاسور بازی میکردن، سیگار میکشیدن و درنهایت به ریشه احمق هایی که صبح اون روز به دستشون کشته شده بود میخندیدن.

ییشینگ  هر از گاهی از درد سوزن تتو ابروهاش رو تو هم میکشید اما ناله نمیکرد چون اوه سهون با بدجنسی کامل مقابلش نشسته بود تا مسخره اش کنه.

سهون کارت های پاسور رو دوباره روی میز مقابل ییشینگ ریخت:
-امیدوارم اینبار مثل ادم بازی کنی و پای حرفت وایستی

ییشینگ از شنیدن این حرف حسابی جا خورد:
-ببین کی این حرف رو میزنه!!! تو دست قبل باختی و قرار بود اسبت رو بدی به من

سهون اخم هاش رو توهم کشید و به تلخی جواب سهون رو داد:
-هر اسبی رو که بخوای بهت میدم اما مادیان رو نه،،،مادیان فقط یه اسب مسابقه نیس،،،هیچ وقت روش شرط نمیبدنم

ییشینگ بااخم بهش خیره شد:
-بازی کردن با تو هیچ فایده ای برای من نداره
-بگو بازی کردن بلد نیستی

سهون با صدای بلند داد زده بود عین دوتا پسر بچه جوون که داشتن با هم کل کل  میکردن.

از اون طرف سالن بوی خوش سیگار کنت به مشمام میرسید.

بکهیون پشت مانیتور نشسته بود و غرق در کارش ذهنش رو روی معامله های تجاریش متمرکز کرده و اصلا نمیدونست سهون و ییشینگ سر چی دارن با هم دعوا میکنن.

دوباره از سیگارش کام گرفت.

حالا بیشتر از چهار ماه بود که چان یول رو ندیده بود بعد از اون اتفاق هیچکدوم سراغ همدیگر رو نگرفته بودن با اینکه حسن نیت چان یول به بکهیون ثابت شده بود اما دیگه بهش نیازی نداشت بکهیون معدبانه و با کمال احترام از زندگیش حذفش کرده بود.

البته این در نظر خودش معدبانه بود وگرنه با بلایی که سر چانیول آورده بود هر کسی به جای اون بود هیچ سراغی از بکهیون نمیگرفت تو این مدت سروصدای رسانه ها فروکش کرده و موضوع بکهیون و همسرش خیلی وقت بود که دیگه سر تیتر مجله و روزنامه ها نبود،و بکهیون بابت این موضوع خوشحال بود و حالا میتونست بدون هیچ مزاحمتی به کارهاش برسه.

تو این مدت اون نتونسته بود اثری از کریس وو پیدا کنه اینطور که به نظر میرسید اون واقعا به دست پارک چانیول کشته شده بود و فساد های تجاریش لو رفته بود حالا تمام اموالش توسط دولت چین مصادره شده بود و بکهیون به لطف پارک چانیول تونسته بود رد پای خودش رو از تمام معاملات کثیف کریس وو بیرون بکشه و خودش رو درگیر این ماجرا نکنه.

🕷️𝑬𝑵𝑭𝑶𝑹𝑪𝑬𝑹🕷️Where stories live. Discover now