زیر چشمی نگاهی به قیافه گرفته و پر از فکر بکهیون انداخت.
آخرین بار بیون آندراس رو سر یکی از کارهای مشترکشون دید، دو یا شاید هم سه ماه پیش بود برخلاف اندراس تائو به اعداد و ارقام هیچ اهمیتی نمیداد، تنها چیزی که تو تمام دنیا براش مهم و حیاتی محسوب میشد اسکناس ها نو و دلار های خوش رنگ آمریکا بود.
اما تو تمام این سالها،این اولین باری بود که چهره بکهیون رو دمغ و رنگ پریده میدید، عموما اندراس مردی نبود که ضعیف یا بیمار بشه، لعنت بهش اون هیچ وقت بیمار یا ضعیف نمیشد،،،اما حالا چه اتفاقی براش افتاده بود که سعی در پنهان کردن آشفتگی چشم های مست و خستش رو داشت؟
پک عمیقی به سیگار برگش زد و بخار ملایمی از بین لبهاش رها شد ساعت از هشت صبح میگذشت و اونا داخل یک بار ۲۴ساعته بودن که تمام وقت باز بود.
بکهیون هنوز نتونسته بود یک لیوان ابجو رو سر بکشه تائو خودش رو به سمتش کشید و ضربه ملایمی روی دستش زد:
-هییی...بکهیون بلاخره تنوست نگاه از لیوان نیمه پر ابجوش بگیره اما مغزش هنوز در گیر افکار خودش بود:
-تو گفتی اونو بکشم پس مشکلات چیه؟بکهیون با مکث به صورتش خیره شد موهای طلایی رنگش رو به بالا شونه زده بود و یه پیرسینگ جذاب کنار ابروی سمت چپش داشت که حسابی چهره اش رو جذاب و جالب میکرد:
-نمیخوام فورا جونش رو بگیری، شکنجه اش بده اروم اروم درد رو به وجودش تزریق کن، میخوام عذاب بکشه،،،و بعد ازش حرف بکشه-اونوقت راجبه چه موضوعی باید ازش حرف بکشم..!!
نگاه خیره بکهیون روی کف های سفید سطح ابجوش ثابت موند، راجبه چه موضوعی باید ازش حرف میکشید؟
اخم غلیظی کرد و دوباره نگاه پر از غیضش رو به چهره منتظر تائو داد:
-هر چیزی که هست...هر چیزی که قبلا بوده...تائو اخم های تائو از روی تعجب تو هم گره خورد، بیشتر از شنیدن این حرف شوکه شده بود:
-باورم نمیشه مرد تو با کسی ازدواج کردی که هیچی راجبه گذشتش نمیدونی؟
گوشه لبهای باریک بکهیون به لبخند کجی گوش اومد:
-شاید باورت نشه دوست من هیچ کس اون مرد رو به اندازه من نمیشناسه...اماتائو با تعجب پرسید:
-اما چی؟-اما چیزی هایی هست که هیچ جوره با عقل جور در نمیاد
چشم هاش رو بست و اون صدای مبهم دوباره تو مغزش پیچید
"بیدار شو لعنتی من پنج سال برات صبر نکردم تا با دیدن جنازه ات رو به رو بشم"
همین یه جمله باعث شده بود بکهیون به شک بیفته
نفس عمیقی کشید و چشم هاش رو باز کرد و از جاش بلند شد بدون هیچ توضیح اضافی به تائو با اخم و جدیت نگاه کرد:
YOU ARE READING
🕷️𝑬𝑵𝑭𝑶𝑹𝑪𝑬𝑹🕷️
Actionبیون بکهیون(آندراس) قدرتمندترین مرد جهان شیطان سیاه، یک شهروند آمریکایی که دخالت و نفوذ بالای تو سیستم کشورداری کشورهای مختلف داره و مثل ویروس به هر اطلاعاتی که بخواد دسترسی پیدا میکنه کیلددار همه درهای بسته و نابغه ریاضی و فیزیک یک جنایتکار و قاتل...