جینهو به این زودی ها علاقه ای نداشت که به خونه برگرده، اون میخواست وقت بیشتری رو با لوهان، دوست جدیدش بگذرونه.
جینهو حس کرده بود تو همون لحظه اول دیدارش با لوهان اون دوتا میتونن دوستای خوبی برای همدیگه باشن، هر چند که تفاوت زیادی بینشون وجود داشت، لوهان پسر آروم و ساکتی بود اما جینهو برخلاف لوهان میتونست تا خود شب راجبه مسائل مختلف حرف بزنه و اضحار نظر کنه، در مقابل لوهان به همه حرفهاش گوش میداد، برعکس بقیه دوستاش که فکر میکردن اون فقط حرف مفت میزنه.
علاوه بر این جینهو شخصیت شیطونی داشت و دلش میخواست از هر چیزی سر دربیاره، و گمان میکرد لوهان تو این زمینه هم میتونه همراه خوبی براش باشه، چون حالا اون پسر تو خانواده اوه به آقای دردسر ساز معروف شده بود.
خانوم هایون قبل از رفتن به خونه چند باری به بکهیون یاد آوری کرده بود که مهمونی شب رو فراموش نکنه.
بکهیون عموما هر موضوعی به جز ریاضیات رو تو همون چند ثانیه اول فراموش میکرد چون معتقد بود نباید فضای مغزش رو با اطلاعات بیهوده پر کنه.خانوم هایون برای شب یه مهمونی خانوادگی رو ترتیب داده بود و دلش میخواست اونها بعد از یه زمان طولانی دوباره کنار همدیگه جمع بشن، و از همه مهم تر این مهمونی میتونست یه فرصت مناسب برای آشنایی با همسر بکهیون، پارک چانیول باشه.
نیم ساعت از رفتن خانواده اوه از کارگاه بکهیون میگذشت، اما اون هنوز مشغول نوشتن و کامل کردن چیزی رو کاغذ بود، ذهنش هم زمان درگیر چند کار مختلف شده بود، گاهی اوقات لا به لای کتابها دنبال چیزی میگشت و در همون لحظه وارد صحفه دارک وبش میشد، و اطلاعاتی از دل مونته به دست می آورد، و بعد دوباره روی کاغذ مشغول نوشتن اعداد بود.
نوار خط زندگی بکهیون درست به همین شکل،بالا و پایین میشد.
کتابها، قتل فساد، اعداد و اعداد و تا ابد اعداد.لوهان بی سروصدا کنارش ایستاده بود و زیر چشمی داشت به سرعت دستهای بکهیون نگاه میکرد، اعجاب انگیز و نادر.
درست شبیه به الهه ی که خالق تمام این نوشته ها باشه، و حالا لوهان این اجازه رو پیدا کرده بودکه پا به کارگاه بکهیون بذاره و به دستهاش نگاه کنه که در حال خلق و کامل کردن دانشی از بشریت زمین بود.و بعد صدای بکهیون باعث شد به خودش بیاد، هر چند که لوهان تمام اون مدت داشت با حسرت بهش نگاه میکرد و غبته میخورد، بکهیون مرد خوش شانسی بود یا نه؟
البته که مرد خوشانسی محسوب میشد چون کاری رو انجام میداد که بهش علاقه منده.-راجبه این تصویر چی میدونی؟
بکهیون برگه ای که حاوی یک تصویر از یه دستگاه پیچیده بود مقابل لوهان روی میز قرار داد.
YOU ARE READING
🕷️𝑬𝑵𝑭𝑶𝑹𝑪𝑬𝑹🕷️
Actionبیون بکهیون(آندراس) قدرتمندترین مرد جهان شیطان سیاه، یک شهروند آمریکایی که دخالت و نفوذ بالای تو سیستم کشورداری کشورهای مختلف داره و مثل ویروس به هر اطلاعاتی که بخواد دسترسی پیدا میکنه کیلددار همه درهای بسته و نابغه ریاضی و فیزیک یک جنایتکار و قاتل...