با ضربه بدی سرش به لبه تخت کوبیده شد و روی زانوهاش کف اتاق افتاد.
مستی و سردرد وحشتناک تعادل و تمرکز رو از ذهنش گرفته بود، چشم هاش لحظه ای سیاهی میرفت و دو دو میزد، حس بدی زیر دلش پیچ و تاب خورد.
افکار ناآروم و ترسناکش یه تصویر رو داشت پشت پلک هاش زنده میکرد، یه تصویر کهنه و کثیف، یه تصویر نم زده با بوی تعفن که بکهیون سالها تلاش کرده بود از گوشه ذهنش پاکش کنه.
کریس بوی الکل شدیدی میداد و کنترلی رو حرکاتش نداشت انگار فراموش کرده بود که پسری که زیر دستش گرفته و با اعصبانیت آزارش میده بیون آندراس بزرگ، مردی تمام ابرقدرتها ازش میترسیدن مردی که راحتی میتونست دنیا رو سرانگشتهاش به بازی بگیره
ذهنش بخاطر الکل از کار افتاده بود و داشت با زندگی خودش بازی میکرد.
از در ورودی سالن تا خوده اتاق خواب چانیول به موهای بکهیون چنگ زده بود و اونو مثل یه برده جنسی پشت سرش کشیده بود و در آخر فقط سرش رو به لبه تیز تخت کوبید تا بکهیون بخاطر درد سرش زیاد جلوش مقاومت نکنه که این کارش کاملا درست از اب در اومد.
بکهیون از شدت درد حتی ناله هم نمیکرد چشماش به شدت تار شده بودن و تپش قلبش نامنظم تر از همیشه یه جایی بین مرگ و زندگی داشت نفس میکشید برای مقاومت مست و گیج تر از این حرفا بود.
دستش رو به گوشه ی پیشونیش گرفت سرازیر شدن مایع گرمی و سرخی رو از لابه لای انگشت هاش حس کرد به سختی تونست خودش رو بالای تخت بکشه و به لحافش چنگ بزنه از شدت درد داشت تو خودش ول میخورد که کریس بازوش رو گرفت و اونو به سمت خودش کشید.
باید یه اسلحه پیاد میکرد، یه کلت لعنتی، باید تو این اتاق نفرین شده یه سلاح برای خودش پیدا میکرد.
بازوش که بین دستهای پهن کریس گیر افتاد فهمید که تمام توانش رو از دست داده.
بکهیون بی رمق روی تخت افتاد قفسه سینه اش تا مرز انفجار بالا پایین میشد:
- کریس وو...میخوای با زندگیت بازی کنی،،، میخوای مثل سگ تیکه تیکه ات کنم
درد و سنگینی سینه اش باعث شد صورتش رو جمع کنه، به لحاف تخت چنگ زد تا خودش رو بالا بکشه، نتونست، داشت جون میکند و تقلا میکرد اما انگار روی اون تخت نفرین شده بود، و عضلات بدنش هر لحظه بیشتر و بیشتر از قبل تحلیل میرفت.
کریس خندید به صدای ضعیف بکهیون مچ دستهاش رو گرفت بکهیون مقاومت کرد.
سرش رو که بالا آورد و تو صورتش عربده زد:
- ولم کن حرومزاده...کریس محکم تر از قبل دستهای بکهیون رو گرفت و به سرعت مشغول بستن دستهای بکهیون به بالای تخت شد از بین دندون هاش غرید:
-خفه شو...خفه شو...دهن کثیفت رو ببند
YOU ARE READING
🕷️𝑬𝑵𝑭𝑶𝑹𝑪𝑬𝑹🕷️
Actionبیون بکهیون(آندراس) قدرتمندترین مرد جهان شیطان سیاه، یک شهروند آمریکایی که دخالت و نفوذ بالای تو سیستم کشورداری کشورهای مختلف داره و مثل ویروس به هر اطلاعاتی که بخواد دسترسی پیدا میکنه کیلددار همه درهای بسته و نابغه ریاضی و فیزیک یک جنایتکار و قاتل...