مداد جدیدی که مادرش براش خریده بود، رو
رو امتداد یه تیکه کاغذ میکشید، و در حالی که به گوشه ای از اون زیر زمین نمور نگاه میکرد، خط های نامفهومی رو روی کاغذ شکل میداد.
لبهای نازک و خطیش خشکیده بودن،و سرش با بی حالی رو زانوهای که داخل شکم گرسنه اش جمع شده بود قرار داشت، صدای قارو قور شکمش تو مغزش میپچید، و لحظه ای به یاد آورد که مادرش دیروز بهش گفته بود امروز تولدشه.
بکهیون امروز دوازده ساله میشد و مادرش بهش قول داده بود براش کیک تولد بخره.
بکهیون نمیدونست کیک تولد چیه اون فقط چیزایی راجبش شنیده بود اینکه طمع فوق العاده شیرین و خوشمزه ای داره.
اونا غذا های ساده ای مثل برنج و نون جو میخوردن.
صاحب بار مردی بود که میتونست طمع لذیذ ترین غذاهای دنیا رو بچشه اما اینهی حق اعتراض به این موضوع رو نداشت که چرا همیشه باید غذای تکراری و مونده رو مصرف کنن.
نگاه سرد و عاری از احساس بکهیون روی جسم بی حال مادرش چرخید که روی تخت افتاده بود.
دیشب سه مرد غریبه جلوی چشم های بکهیون بهش تجاوز کرده بودن.
اون بچه مثل همیشه یه گوشه نشسته بود داشت اونا رو تماشا میکرد و مغزش قدرت تحلیل هیچ کاری رو نداشت چون هیچ نیروی به بدنش نمیرسید که بخواد چیزی رو تحلیل کنه.
مادرش با اون جسم ضعیف و لاغر هر روز بیمار تر از قبل میشد و برای کسی اهمیت نداشت، اون زن تا خوده صبح ناله کرده و حالا دیگه صدایی ازش بلند نمیشه.
اونا قبلا سعی کرده بودن از این خراب شده فرار کنن چون شرایط سختی رو پشت سر میذاشتن اما هر بار اون مرد متوجه شده بود.
با باز شدن در بکهیون بیشتر از قبل تو خودش مچاله شد، از این مرد میترسید، مرد از پله ها پایین اومد و درست کنار تخت ایستاد و به زنی که با بی حالی رو تخت افتاده بود خیره شد.
با نیشخند مچ دست اینهی رو بالا آورد و با اکراه صورتش رو جمع کرد:
-زنیکه هرزه...انگار داره نفس های آخرش رو میکشه!!
نگاه بکهیون رنگ ترس به خودش گرفت و سرش رو برگردوند.
مرد با خنده دست اینهی رو رها کرد و روی زانو هاش به سمت بکهیون خم شد.
-هااا...چیه تا شنیدی مادرهرزه ات قراره بمیره گوشتات تیز شدن؟
چند قدم جلوتر اومد بی هوا به یقه مندرس لباس بکهیون چنگ انداخت و با همون نیشخند تو صورتش زل زد:
-تو و مادرت هر دو تاتون هرزه اید و تا آخر عمر باید زیر مردای دیگه برای یهتیکه غذا التماس کنین
YOU ARE READING
『𝑬𝑵𝑭𝑶𝑹𝑪𝑬𝑹』
Action[فصل اول کامل شد] بیون بکهیون(آندراس): قدرتمندترین مرد جهان شیطان سیاه، یک شهروند آمریکایی که دخالت و نفوذ بالای تو سیستم کشورداری کشورهای مختلف داره و مثل ویروس به هر اطلاعاتی که بخواد دسترسی پیدا میکنه کیلددار همه درهای بسته و نابغه ریاضی و فیزیک...
