«پاییز 2020 دو هفته قبل از تحویل آندراس به دست روس ها، نیویورک»
وقتی ماشین رو تو محوطه حیاط پارک میکرد، به پنجره های خونه خیره شد، مثل همیشه نور کمی ازش ساطح میشد.
و چانیول از ته قلبش آرزو کرده بود که بکهیون خواب باشه، که وقتی از اون پله ها بالا رفت، بکهیون رو داخل اتاقش بین لابه لای انبوهی از کتاب، و کاغذ ببینه که خوابش برده.
حال خوشی نداشت امشب حال خوبی برای تظاهر به اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده نداشت.
چون افتاده بود، یه اتفاق بزرگ، خوب و وحشتناک!
همین چند ساعت پیش بود که کاملا سرزده پدرش رو داخل دفتر شرکتش دید، وقتی اون مرد رو دید که پشت میز کارش نشسته و به ظاهر داره روزنامه میخونه قلبش نزدیک بود از جا کنده بشه.
اما پدرش در حین خونسردی بهش لبخند زده بود و هیچ اهمیتی به این موضوع نداده بود که پسرش از این ملاقات ناگهانی چقدر میتونه شوکه بشه.
و خوب پدرش قرار نبود بیش تر از چند دقیقه اوقات پسرش رو تلخ کنه، با سخاوتمندی وقتی که داشت قهوه اش رو میل میکرد به چانیول گفته بود:
روسیه برای فعال کردن بمب اتمیش و استفاده از اون علیه کشور اوکراین به بکهیون نیاز داره، و چانیول باید تا همین دو هفته آینده بکهیون رو بهشون تحویل بده و خودش رو کنار بکشه.
و خوب اون مرد حتی به پسرش اجازه اعتراض و مخالفت به این کار رو هم نداده بود، چون بلافاصله که از جاش بلند شد، زل زد به چشم های به خون نشسته پسرش و با خونسردی گفت که، سوهیون تو تمام این مدت زنده بوده، و به عنوان پدربزرگش ازش مراقبت کرده، از اونجایی که چانیول شایسته نگهداری از سوهیون نبوده، پس خودش اینکار رو انجام داده.
و چانیول اون لحظه حس کرد که زیر پاش خالی شده، شاید هم فکر کرده بود که توهم زده چون امکان نداشت دخترش زنده باشه، داشت دنبال یه بهانه میگشت تا این حرف مزخرف پدرش رو رد کنه که پدرش، عکس و فیلم هاش رو بهش نشون داد که چقدر بزرگ شده و الان نزدیک به12 سالشه.
چانیول وقتی صورت آشنای دخترش رو دید، مرد.
البته باری اولی نبود که میمرد.
اون مرگ های زیادی رو تجربه کرده بود، روحش شبیه به یه گلادیاتور آهنین بود، میمرد، میمرد، و بعد زنده میشد.بار اولی نبود که مقابل چشم های پدرش ایستاده دفن میشد، فقط خویشتن داری میکرد، فقط جلوی پدر نظامی و قانونمندش مثل سرباز حرفه ای کار کشته حفظ غرور میکرد، هر چند که خواسته بود روی زانوهاش بیفته و برای تمام سالهایی که فکر کرده دخترش تو این دنیا نیست زار بزنه.

YOU ARE READING
『𝑬𝑵𝑭𝑶𝑹𝑪𝑬𝑹』
Ação[کامل شد] بیون بکهیون(آندراس): قدرتمندترین مرد جهان شیطان سیاه، یک شهروند آمریکایی که دخالت و نفوذ بالای تو سیستم کشورداری کشورهای مختلف داره و مثل ویروس به هر اطلاعاتی که بخواد دسترسی پیدا میکنه کیلددار همه درهای بسته و نابغه ریاضی و فیزیک یک جنایت...