✎𝙿𝙰𝚁𝚃:40ᝰ

563 114 21
                                        

«لندن،تالار باکینگهام»

نوک عصاش رو کف  کاشی های مرمر خالص کوبید و از ماشین پیاده شد کفش های مشکیش از شدت تمیزی برق میزدن کت و شلوار طوسی  خیره کننده ترین نوع پارچه رو داشت و روی دوشش سنگینی پالتوی قهوه ای خوش رنگش رو حس میکرد .

نفس عمیقی کشید لندن مثل همیشه بوی خوش نم خاک خورده و بارون رو میداد و مه سبکی روی برج های بلند لندن رو پوشونده بود.

محوطه ای در کنار قصر باکینگهام شبیه به تالار عروسی آماده پذیرایی از مهمان های ویژه شاهدوخت انگلیس بود.

خیابون اطراف تالار پر بود از ماشین های شخصی، و بادیگاردهایی که به شدت امنیت محوطه رو به عهده داشتن.

فرش قرمز بزرگی روی پله های تالار قرار گرفته بود و هر دو طرفه ورودی، خدمتکارهای مرد دست به سینه برای استقبال از مهمون ها ایستاده بودن چانیول کمی دیر به مهمونی رسیده بود چون صدای موزیک لایت و عطر نوشیدنی تو فضا میپیچید.

ظاهرا  مراسم اصلی داخل کلیسای قصر و در حضور ملکه برگزار شده بود و حالا مهمون ها برای برگزاری رقص و شادی تو این تالار جمع شده بودن،اطراف تالار عکاس و خبرنگارهای زیادی پرسه میزدن که توسط مامورین ویژه گارد سلطنتی مهار میشدن.

چانیول عصاش رو کف سنگ کوب مرمرها کشید و با پای چپی که به لطف بکهیون لنگ میزد از پله ها بالا رفت.

* * *


سهون گیلاس شرابش رو به سلامتی دو دختر جوانی که با لوندی مقابلش ایستاده بودن و با صدای بلند میخندیدن بالا برد و جرعه  از اون رو نوشید.

دو دختر جوان که به نظر میرسید دوستهای صمیمی همدیگه باشن چند دقیقه ای بود که مقابل سهون ایستاده بودن و مشغول حرف زدن با اون بودن،سهون عموما از این تفریح لذت میبرد به هر حال بهتر از چونه زدن با مردهای نظامی گادر سلطنتی انگلستان بود.

یکی از اون دخترها موهای بلوندی داشت که تا روی باسنش میرسید چشم های آبیش و رنگ رژ لب قرمزش ترکیب اغوا کننده رو به رخ میکشید‌، زیبا بود و ته چهره آشنایی رو تو ذهن سهون یاد آور میشد.

و دختر دیگه ای که کنارش بود،موهای کوتاه مصری  و شکلاتی رنگی داشت،با چشم های درشت مشکی و یه آرایش لایت و ملایم،لباس شب مناسبی رو پوشیده بود و بیشتر اونو تو چشم می آورد.

یکی از دخترها با صدای اغواگرانه خندید:
-اممم گفتید اسم شرکتتون چیه؟
-تاکسیلو

سهون با غرور خاصی این کلمه رو به زبونش آورد
دختر مو بلوند سرشونه لختش رو به سینه سهون نزدیکتر کرد:

『𝑬𝑵𝑭𝑶𝑹𝑪𝑬𝑹』Where stories live. Discover now