لیام بعد از بسته شدن در با ترس پشتشو به در تکیه داد و به فریاد های پسر پشت در اهمیتی نداد
در همون لحظه هری با زک از اتاق خارج شدن و به سمت سرو صدای ایجاد شده میومدنلیام با دیدن زک احساس نا امنی کرد و با عصبانیتی که خیلی کم پیش میومد سر زک فریادی کشید
لیام_برگرد به اتاقت
زک از جاش پرید و با ترس به پدرش نگاه کرد و لیام برای بار دوم فریاد کشید
لیام_همین الان ، تا وقتی من نگفتم از اتاقت بیرون نمیای
زک به سرعت بغض کرد و اماده گریه بود که به سمت اتاقش فرار کرد ، خودشو پرت کرد رو تختش و شروع به گریه کردن کرد
زک_اون ..اون همسایه ..شکایت منو کرده...ازش متنفرم
هری با نگرانی به سمت لیامی که همچنان به در چسبیده بود قدم برداشت و متوجه فریادهایی از پشت در شد و مشت اخری که به در خورد دیگه صدایی نیومد
هری_چه اتفاقی افتاده؟
هرچند خودش مطمعن بود چه گندی زدن ، زک بلایی نمونده سر اون پسر پایینی نیاورده باشه وحتما الان اومده راجب زک چرت و پرت گفته و لیام هم از روی حساسیت و دوس داشتن زک بهش چیزی گفته و الان از دست زک عصبیه
لیام_هری ..هری .. اون
هری دستشو رو شونه لیام گذاشت و به چشمای ترسیده ای که گشاد شده بود نگاه کرد
هری_اون؟
لیام به سختی اب دهنشو قورت داد ، این نمیتونه واقعی باشه نه لیام نمیخواد پسرشو از دست بده ، نه اون نمیتونه پسرشو ازش بگیره ، نه اون پدرش نیست لیام پدرشه
لیام_هری ..اون ..همونه
هری با کلافگی هر دو شونه های لیام و گرفت بهش تکونی داد تا به خودش بیاد چون هیچ چیزی از حرفای بی سر و تهش نمیفهمید
هری_چی همونه؟ لیام چی میگی؟
لیام_اون همونیه که هشت سال پیش...اون همون ..همون اهدا کننده است ...پدر واقعی زک
هری شوک شده دهنش باز موند وچشماش از همیشه گردتر شد
هری_چی؟
لیام نگاهی به در بسته اتاق زک انداخت و سرشو تکون داد
لیام_اون پدر واقعیه زک
هری_وات ده فاک ؟ امکان نداره .. حتما اشتباه میکنی؟ اسمی چیزی ازش داری؟
لیام_نه .نه نه ..اهدا کننده هیچ اطلاعاتی از خودش فاش نکرده بود.. تنها یک عکس ..تنها از روی عکس .. اون چشما رو هیچوقت فراموش نکردم
هری_نه نمیشه حتما شباهتی ...
لیام_من باهاش برخورد داشتم همون هشت سال پیش .. من تو دستشویی دیدمش دقیقا همونموقعی که برای اهدا اومده بود ..

ESTÁS LEYENDO
little Devil
Fanficلیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!