درحال کشیدن خط های نامنظمی رو کاغذ سفید بود ، طبق معمول هدوفن بزرگی رو گوشش بود و موزیک گوش میکرد
سباستین با دیدن زک نیشخندی زد ، همونطور که اون مرد بهش گفته بود چطوری میتونه توجه زک و داشته باشه ، از تو سینی غذاش ، لیوان ابمیوه اش و دستش گرفت ،سمت زک قدم برداشت
زک تو حال خودش بود که متوجه سایه ای رو ورقش شد ، هدفونش و از رو گوشش برداشت با دیدن سباستین خواست چشماشو بچرخونه اما اون پسر چشم ابی با پوزخندی که رو لب داشت زودتر از زک واکنش نشون داد
لیوانشو کج کرد و رو کاغذ نقاشی شده ریخت ، زک صندلیش و عقب داد ، با اعصبانیت هدفونشو رو گردنش انداخت و بلند شد
زک_داری چه غلطی میکنی عوضی؟
سباستین لیوانشو رو زمین انداخت و کمی سرشو کج کرد_اوپس ، از دستم افتاد
رو پنجه پاش چرخید و سمت جیکوب که با دهن باز نگاش میکرد راه افتاد اما صدای لرزون زک نه از روی ناراحتی از روی اعصبانیت به گوشش رسید
زک_روانی فکر کردی کی هستی؟ تحویلت نگرفتم هار شدی؟
سباستین چندبار نفس عمیقی کشید و با خودش چند بار زمزمه کرد اهمیت نده، اهمیت نده، ناراحت نشو ، ناراحت نشو
روبه روی جیکوب نشست ، بعضی از بچه ها که داشتن با تعجب نگاه میکرد یهو شروع به خندیدن کردن
سباستین اخم غلیظی کرد اونا کیو داشتن مسخره میکردن؟
زک بدون هیچ حرفی مدادشو جمع کرد و ریخت تو کیفش و کوله اشو از رو صندلی برداشت ، درحالی که سرش پایین بود از سالن غذاخوری خارج شد
چند تا از پسرا که داشتن میخندیدن و رد میشدن نقاشی رها شده ارو برداشتن
_اینجاررووو .. زک کوچولو رو زین مالیک کراش داره!
_گاد اون یه بیبیه به تمام معناس..
پرش پلک سباستین از روی عصبانیت از چشم جیکوب پنهون نموند تا خواست حرفی بزنه ، سباستین بلند شد و سمت اون پسرا حمله ور شد
البته که جیکوب پشتش در اومد و سمت پسره دیگه ای حمله ور شد
درحالی که مشت های پی در پی بهم میزدن ، مدیر مدرسه با خبری که بهش داده بودن خودشو رسوند
_شما پنج نفر، همین الان دفترم
جیکوب درحالی که عصبی بود کتاب هاشو از تو کمدش برمیداشت و با سرو صدا تو کیفش مینداخت
سباستین کیف رو دوشش و کمی جابه جا کرد _هی.. امم من متاسفم
جیکوب در کمدشو محکم کوبوند_ببند دهنتو
پشتشو به سباستین کرد تا سمت خروجی مدرسه اش بره اما سباستین خودشو جمع کرد و جلوی اونو گرفت
VOUS LISEZ
little Devil
Fanfictionلیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!