61

1K 208 273
                                    

سال 2025

چشم های طلایی رنگش با برقی از شهوت به دختر جوونی که بدنشو هماهنگ با موزیک رو میله نقره ای حرکت میداد خیره بود ، گوشه لبش کمی به بالا کشیده شده بود .

لیوان ویسکیشو تو دستش نگه داشت درحالی که اون دختر سمتش قدم های پر از شهوت برمیداشت ، ابروهاشو براش بالا انداخت ،کمی از ویسکیش و مزه کرد و دست ازادشو روشونه دختر رو به روش قرارداد

با فشار کمی که به شونه اش وارد کرده بود رو زانوهاش نشست ، دستشو از روی شونه دختر برداشت تا رول ویدشو روشن کنه

درحالی که لیوان ویسکیشو رو دسته مبلش قرار میداد، دست های دختر رو زیپ شلوارش کشیده میشد

زین نیشخندی زد و‌با لذت ویدشو روشن کرد ، با گرفتن چند کام پشت هم سرفه کوتاهی کرد و لیوان ویسکیشو سر کشید

خیسی رو دیکش باعث شد نفس عمیقی بکشه و با لذت دستشو دور موهای طلایی رنگ بسته شده اون دختر بندازه تا کنترل و خودش تو دستش بگیره

صدای موزیک به قدری زیاد بود که حتی صدای ناله خودشو نشنوه ، برای لحظه ای چشم هاشو بست

با قدم های محکم از پله ها بالا رفت رو به روی در مشکی وایساد به بادیگارد جلوی در کارتشو نشون داد ، درسته اون قرار ملاقات با زین مالیک داشت !

درک نمیکرد که چرا مالیک ازش درخواست ملاقات تو یه کلاب و داشته تا اینکه منیجرش و لوکاس از وضعیت داغون زین با خبرش کردن

هرشب ! رو مواد و الکل ! خیلی خب این زین بدون فکر کردناش رسما هم خودش و‌هم لوکاس و داره به فاک میده..

وقتی وارد وی آی پی روم شد اون مردو بالاخره دید، عجیب بود که تنهاست! از تعریفایی که شنیده بود انتظار داشت الان لای دختر پسرو غرق شده باشه

قدم های محکمشو سمت پسری که چشماشو بسته بود و سرشو‌تکیه‌داده بود به مبل برداشت

_اقای...

با دیدن دختری وسط پاهاش حرفش قطع شد و با چشمای گرد به زین نگاه کرد، همون لحظه چشم هاشو باز کرد

زین_فاک..

بد موقع بود خیلی بد موقعه اومده بود ..( ایهام‌داشت!)

با چشم های ابی یخیش برای چند لحظه به اونا خیره شد و بعد پشتشو کرد تا دیگه اون صحنه ارو‌نبینه

دختر بین پاهاشو پس زد تا خودشو ردیف کنه با صدای بمی که بخاطر حس چند دقیقه قبلش داشت خطاب به اون گفت_کارت تموم شد.. برو

little DevilWhere stories live. Discover now