لیام درحالی که رو تخت دراز میکشید کمی خودشو بالاتر برد و با علاقه خاصی به مردش نگاه کرد، جوری که چشم های قهوه ای رنگش برق میزد، لب پایینشو به دندون گرفت
زین نیشخندی به چهره منتظر لیام زد و با حوصله شروع به باز کردن دکمه های پیرهنش شد
زین_چه قدر زمان داریم؟
لیام که در اون لحظه اصلا اونجا نبود با دیدن بدن لخت زین بی حواس هومی کشید ، چون ذهنش درگیر این بود که نقطه به نقطه بدن زین و لاو بایت های بزرگ و کوچیک بزاره
زین_تدی؟
زین با خنده ای که بخاطر دونستن شرایط لیام رو لباش بود زمزمه کرد
لیام_چی؟
زین سرشو به دو طرف تکون داد و فورا شلوارشو در اورد درحالی که بدن لیام و برانداز میکرد که چطور به ارنج هاش تکیه داده و پاهاش و باز گذاشته ، رو تخت قرار گرفت و مثل شیری که طعمه اشو زیر نظر داره به ارومی دست هاشو پاهاشو رو تخت حرکت میداد تا کاملا روی لیام قرار گرفت
جوری که باعث شد ارنج های لیام سست بشه وزنشو تحمل نکنه و رو تخت بیفته ، با فاصله نه چندان زیادی که زین روش قرار گرفته بود اب دهنشو قورت داد
لیام_نی..نیم ساعت ..دیگه ..زک..
اجازه بهش نداد تا حرفشو کامل بزنه سرشو خم کرد تا لب هاش رو لب های لیام قرار بده ، به ارومی شروع شد اما از اونجایی که تایم کمی داشتن زین بوسه ارو عمیق تر کرد و درحالی که لیام لذت میبرد وهومی بین بوسه اش میکشید
دستشو سمت شلوار لیام برد تا درش بیار با کمک خود لیام شلوارشو به همراه باکسرش در اورد و از شر لباس لیام خلاص شدن
زین بوسه ارو قطع کرد و خودشو بالاتر کشید و با لذت به به بدن کاملا لخت لیام نگاه کرد
زین_حیف که .. زمان نداریم
لیام که بی طاقت شده بود دستاشو دور گردن زین حلقه کرد و به سمت پایین کشیدش تا دوباره لب هاش و زبون مردشو حس کنه
زین درحالی که جواب بوسه ارو میداد با سرعت باکسرشو در اورد ودیک سفت شده اشو به دیک لیام کشید درحالی که ناله خفه ای کردن
با ناله کوتاه مردونه لیام باعث شد زین جری تر بشه ، بدون اینکه بخواد اونو اماده کنه ، دیکشو رو سوراخ لیام تنظیم کرد و درحالی که لب هاش روی لپ های لیام قرار میداد میک محکمی زد تا دوباره صدای لیامشو بشنوه وناله بلندش کافی بود که با فشار دیکشو وارد کنه
ناله لیام تبدیل به جیغ مردونه ای شد ، چشماش گرد شدن حلقه اشک از روی درد تو تو چشماش جمع شد ، ناخن هاش و روی گردن وکتف زین فشار داد
هیسی از لای دندون های زین کشیده شد
لیام_زی...زینن ..لعنتی..
YOU ARE READING
little Devil
Fanfictionلیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!