هری زیر کمر لیام و گرفت بلندش کرد و پسر کوچولو پاهای پدرشو نگه داشت ، هرچند زوری برای بلند کردن پدرش به خرج نمیداد ولی خب در حال کمک کردن بود
موقع ای که داشتن وارد اتاق میشدن هری لحظه ای سر لیام و به چارچوب در کوبوند و هر دوی اونا با چشمای گرد بهم نگاه کردن وقتی متوجه سبک شدن خواب لیام شدن سرجاشون ایستادن و زک بی صدا شروع به خندیدن کرد ..
هری_هااش ..الان بیدار میشه
زک_خوابش سنگینه .
هری_اره بخاطر کار زیادی که داره خیلی خسته میشه
زک_هاااش دایی بالا سرش میخوای حرف بزنی بیدارش کنی؟ بعد نقشه خراب میشه
هری_تو هاااش زک ..تو داری حرف میزنی
زک_من حرف نمیزنم این تویی که داری حرف میزنی
هری_من ..
با صدای خرخری که لیام از خودش در اورد جفتشون با چشمای گرد بهم نگاه کردن راه افتادن سمت اتاق
لیام با احساس سنگینی و خفگی که بهش دست داده بود چشماشو باز کرد ، قبل از اینکه کاملا بیدار بشه و به خودش بیاد سعی کرد بدنشو تکون بده اما با صدای خش خشی که اومد و مانع تکون خوردنش شد با وحشت چشماشو باز کرد
همون لحظه هری و زک ،بالا سر لیام در حال فیلم گرفتن و عکس گرفتن بودن و با دیدن چشمای باز لیام شروع به خندیدن کردن
لیام_وات ده ف...نه لعنتی ..شما دوتا رو من میکشم
لیام سعی کرد توپ های رنگیو تکون بده تا از اون استخر توپ لعنتی بیاد بیرون هری فورا کوله زک و بهش داد
هری_بدو برو مدرسه من حواسم هست
زک کوله اشو از هری گرفت و رو به باباش کرد که تقلا میکرد وتوپ های رنگیو میریخت زمین و تق تق صدا میدادن
زک_روز رنگارنگی داشته باشی بابایی
زبون درازی بهش کرد و هری با چشمای گرد به پسر بچه پرو نگاه کرد ، لیام عصبانی نیم خیز شد و در حالی که از استخر توپ میومد بیرون تا زک و بگیره پاهاش رو توپ ها لیز میخورد و به جای قبلی برمیگشت
در نهایت زک از خونه خارج شد ، لیام در حالی که نفس نفس میزد روبه هری کرد
لیام_واقعا هری؟ میخوای مثل نردبون جلوم وایسی؟ بیا کمکم کن عوضی
هری با خنده ای که همچنان به لب داشت دست لیام و گرفت، کمکش کرد تا از شر اون استخر توپ خلاص بشه
لیام_دیگه نمیزارم شب بمونی اینجا
هری ریز ریز خندید و پشت لیامی که از اتاق پسرش خارج میشد و به سمت اشپزخونه میرفت راه افتاد درست مثل جوجه اردکا
YOU ARE READING
little Devil
Fanfictionلیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!