24

1.1K 248 473
                                    

🔞این لب های لیام بود که با ولع و تشنگی رو لب های زین قرار گرفته بود و بوسه سرو صدایی به وجود اورده بود

زین با تردید یکی ازدستاشو روی کمر لیام و اون یکی رو صورت لیام قرار داد و جواب بوسه پرسرو صدای لیام و داد

لیام کمی تو جاش تکون خورد و زین درحالی که زبونشو وارد دهن لیام میکرد به عقب هولش میداد روی لیام قرار میگرفت

دست های لیام رو کمر زین بالا پایین میشد وزیر تی شرت زین رفت و امد میکرد، زین پاهاشو دو طرف لیام قرار داد و کاملا روی لیام قرار گرفت

لیام که تا الان با دخترا رابطه داشته به همون شکل میخواد با زین رابطه برقرار کنه با یه حرکت دستاشو رو پهلوی زین محکم کرد و چرخید جاهاشون و عوض کرد

برای لحظه ای بوسه اشون قطع شد و زین با شوک به این که زیر لیام قرار گرفته نگاش میکرد اما قبل از اینکه اعتراضی کنه لیام سرشو تو گردن زین فرو برد

بوسه های خیس به جا میزاشت و هراز گاهی گاز ریزی از گردن زین میگرفت

زین_لی..لیام

پلک های سنگین زین روهم افتادن به طور شدیدی دمای بدنش بالا رفته بود و گرمش شده بود فورا دستشو دور کمر لیام انداخت و چرخید و روی لیام نشست

دستش و انداخت پشت یقه تی شرتی و تو یه حرکت تی شرتشو گوشه اتاق پرت کرد، لیام با دیدن بدن زین نفسش قطع شد

زین کمی روش خم شد و دستاشو کنار سر لیام قرار داد اما دست لیام رو قفسه سینه زین قرار گرفت و با کنجکاوی دستشو روی نقطه به نقطه بدن زین میکشید

زین با نیشخند به حرکت دست لیام نگاه میکرد _بیب.. چی شده؟

لیام لبشو گاز گرفت و دستش روثابت نگه داشت_این طرح ها...امم خیلی ..بهت میاد

زین با بهت به تتوهاش نگاه کرد و بعد به چشم های قهوه ای رنگی که تیره تر از همیشه شده بود خیره شد

زین_این جدیده

لیام سرشو تکون داد و دستشو به ارومی از روشکم زین به سمت بالا اورد و روی یکی از نیپل های زین نگه داشت

لیام_خیلی جدیده ..

لیام به ارومی دستشو به پشت کمر زین برد و دوباره جاهاشون عوض شد و لیام فورا تی شرت خودشو در اورد و بدن عضلانیش و به رخ زین کشید

زین کمی سرشو کج کرد و با لذت به بدن لیام نگاه کرد ، برعکس پسرایی که باهاشون بوده ، بدنش استخونی و لاغر نیست .. اون بدن پرتری نسبت به بقیه داره ..

لیام درحالی که رو رون های زین نشسته بود و با چهره ای که دقیقا مشخص بود نمیدونست باید چیکار کنه به زین نگاه میکرد ..به هرحال دیک سفت زین و روی دیک خودش حس میکرد و این باعث می شد بیشتر از قبل بدنش بلرزه

little DevilWhere stories live. Discover now