درحالی که شیشه جک دنیلز و سر میکشید تا سرمای وجودشو گرم کنه اشک هاش از رو گونه هاش سر میخوردن و میفتادن
بعد از تماسی که از سوفیا گرفته بود شکش به یقین تبدیل شد ، حالا ساعت هاست تنها درنقطه دوری از شهر نشسته بود و بارها و بارها فکر میکرد
کسی که قرار بود یه نفر دیگه ارو بازی بده خودش بد باخته بود ، حالا درک میکرد چرا لیام با دیدنش شوکه شده بود ، حالا درک میکرد چرا لیام میخواست زک و ازش دور کنه ..
حالا علت لیام و فهمیده بود ! اون علاقه ای به زین نداشت ، اون بخاطر پسرش از خودشم گذشته بود
پسرش ؟ واژه غلطی ، پسر خودش .. پسر زین مالیک
با عصبانیت خیسی رو گونه اشو پاک کرد و شیشه ویسکی و کنار گذاشت و شماره لویی و گرفت
بعد از دومین بوق صدای گرفته اش که بخاطر بغض تو گلوش بود تو گوش لویی پیچید
زین_هی..
لو_زین؟ وات ده فاک این چه حالیه؟ از صبح کدوم گوری رفتی ؟ دیشب با لیام خوابیدی و صبح ترکش کردی اون بدبخت تمام مدت فکر میکرد کار اشتباهی کرد و هری ...
زین_زک .. پسر منه
چند ثانیه از طرف دیگه خط هیچ صدایی نیومد و فقط صدای نفس های عمیق لویی بود
لو_فهمیدی؟
به ثانیه نشد بغض تو گلوش از بین رفت جاش عصبانیت گرفت و ابروهاش بهم گره خورد و گوشیو تو دستش فشار داد
زین_تو میدونستی؟
لو_هری..
زین با عصبانیت گوشی و سمت دریاچه رو به روش پرت کرد و فریادی کشید و از رو تخته سنگی که نشسته بود بلند شد و شیشه ویسکیشو سر کشید و با عصبانیت شیشه خالی و رو زمین کشت
زین_خائن ...عوضی .. ازهمتون متنفرمم
زین فریاد دیگه ای کشید و رو زانوهاش فرود اومد و بالاخره بغضش شکست و به هق هق افتاد
فلش بک
زین با صدای گوشی لیام از خواب بیدار شد و درحالی که سعی میکرد لیام و بیدار نکنه سمت گوشی رو پاتختی خم شد و سایلنتش کرد ..
با دیدن اسم لیلی رو صفحه که چندین مسیج براش ارسال کرده بود لحظه ای نگران شد با خودش فکر کرد نکنه بلایی به سر زک اومده
اما قبل اینکه لیام و بیدار کنه ترجیح داد اخرین مسیجشو باز کنه
لیلی_لیام من واقعا بابت دیروز متاسفم ..

ВЫ ЧИТАЕТЕ
little Devil
Фанфикلیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!