little Devil

64

با قدم های محکم وارد سالن شد جوری قدم هاش رو زمین کوبیده میشدن که هرکسی که جلوش سبز میشد ،ترس و حس میکرد

چشم های طلاییش به شکل کاسه ای از خون در اومده بود ، فک منقبض شده اش ، چهره اشو جدی تر از همیشه کرده بود

زین با دیدن بندش چشماش به ارومی رو تک به تک اعضای گروهش چرخید تا فرد مورد نظر و پیدا کنه

با قرار گرفتن دستی رو شونه اش مکث کرد و سرشو چرخوند_زی..

حرفش تموم نشده بود که مشتی تو صورتش از طرف زین خورده بود

جیمز_شت .. زینن

جیمز با دیدن اتفاقی که برای اشتون افتاده بود فورا گیتارشو رو زمین رها کرد و سمت اون دو نفر دویید ،بچه های بند دست از تمرین کشیدن

زین_اون ..حرومزاده کدوم گوریه

اشتون با بیچارگی بین دستای قوی زین گیر افتاده بود و تنها با چشمای گرد شده اش زل زده بود به مردی که پر از خشم و نفرت شده بود

اشتون_به من فرصت بدی ..

زین دستاشو دور یقه اشتون محکم تر فشار داد_کدوم گوریه؟

صدای فریاد زین ستون های سالن و بلرزه در اورد ، البته بماند که افراد بندش چطور از ترس میخکوب شده بودن

اشتون_نیست..اینجا نیست لوکاس ..

دست های زین از رو یقه اشتون شل شد و به عقب قدم برداشت با تردید به بقیه نگاه کرد که حرف اشتون و تایید میکردن

چند لحظه پلک هاشو رو هم قرار داد تا کمی خودشو اروم کنه اما موفق نشد ، دوباره سمت اشتون حمله ور شد اما اینبار جیمز بود که بینشون قرار گرفت

زین_بهش بگو اگه پیداش کنم میکشمش ، بگو تو هرسوراخی که قایم شده همونجا بمونه ! بگو به نفعشه که هیچوقت پیداش نشه چون نه به تو.. نه به خودم قول نمیدم چه کاری از دستم برمیاد ..

اشتون دست جیمزو پس زد سمت زین قدمی برداشت_بهتر بس کنی زین .. من و تو باهم مشکلی نداریم ! داریم؟

زین کمی گاردشو پایین اورد با کلافگی دستی تو صورتش کشید_فااک بهش ..

اشتون کمی از جیمز فاصله گرفت وقتی هم اون پسر مطمعن شد قرار نیست دعوایی اتفاق بیفته قدمی به عقب برداشت

اشتون_خیلی خب .. اروم باش بیا باهم صحبت میکنیم

اشتون سعی کرد با لحن شمرده و ارومی با زین صحبت کنه هردو غافل از اتفاق پشت سرشون بودن تنها جیمز بود که با تعجب به پشت سر اونا نگاه میکرد

جیمز_اقایون!

زین با کلافگی به عقب قدم برداشت و با حالت پرخاشی به اشتون پرید