پارت ۴

627 112 0
                                    

جین غلطی تو بغل نامجون زد و خودش بالاتر کشید تا بهتر چشمای وحشی عشقش و ببینه و راحت تر صحبت کنه اما نتونست تمرکز کنه و در نهایت با چشمای اشکی نگاهش و به سینه نامجون انداخت ...
$نامجون من دلم براشون تنگ شده برای ته ته کوچولوم و برای چشمای حلالی موچیم به نظرت کارمون درست بود ...
نامجون هم دست کمی از جین نداشت اونم دلش تنگ بود مخصوصا برای بوی تن پسر کوچولوش اما این شرایط لازم ...

با دست آزادش موهای جین نوازش کرد و بوسه آرومی به موهای قهوی اش زد
@ جینی من خوب میدونه که چقدر لازم بود هردو اونا خیلی باهوش ان اما درست استفاده نمیکنن باید اینا یادبگیرن اینجا باید با تجربه کردن آموزش ببینن عزیزم اما قرار نیست تنهاشون بزاریم ..
و با پایان حرفش بوسه بر لبان جین را شروع کرد و خب شروع یک شب پر از لذت و درد ...

/یعنی چی میفهمید چی میگید این همه مدرک دارم بعد میگید اشتباه میکنم شما انگار به پزشک نیازمند اید نه من
"استاد لی کافیه شورش را در آوردی یکم به عواقب کارت فکر کن تهمت زدن به بقیه جرم کمی نیست ...
اسناد را پرت کرد توی صورت مرد مقابلش ...
"در ضمن از این به بعد فقط یک استاد ساده ای باید از پدرت تشکر کنی که اخراجت نکردم مرد بزرگی بود ...

+کافیههههههه(با فریاد) معلوم هست چه غلطی میکنید
با چشم غره ای به تهیونگ روبه چانیول گفت
+زود باش بدش به من سریع
دستش و جلو برد و منتظر موند ... چان واقعا شک داشت و ولی خب لعنتی اون فقط یک شیر توت فرنگی ساده بود نیاز به این همه بحث نداشت و بدتر نیازی نبود به بحث اینکه از کی بزرگتره و مشخص نبود اگر جیمین نبود اون دو چه میکردن ...

_جیمینا من که میدونم دیگه بهم نمیدیش اما به عنوان آخرین خواستع عشقت میخوام که به این حیوونم ندی (دو دستی به چان اشاره کرد )

اوووف و بله دوباره این دوتا کوچولو افتادن به جون هم ....

penalty Where stories live. Discover now