با سردرد بدی چشماش را باز کرد و چیزای محوی یادش بود و در اخر به یاد اوردد اینجا کجاست خواست بشینه اما نتونست و برای بار دوم هم داشت شکست میخورد که دستی کمکش کرد تا بشینه وقتی نگاهش را به صاحب دست داد تازه متوجه شد تهیونگه ...
حالش اصلا خوب نبود اشفته و خسته بود بدنش نیاز مبرم داشت به کوکائین اونم همین الان اما نبود ..
_ تا وقتی اینجایی اجازه نداری مصرف کنی
نگاه گیجش را به تهیونگی داد که از جیبش شیشه کوچکی را در اورد و نزدیک جانگکوک کرد تا بخورتش با اینکه نمیدونست چیه اما خوردش بو جالبی نداشت مثل مزه اش ...هنوزم نمیدونست چی بخوردش داده اما هر چی بود الان توانش را نداشت مخالفت کنه ...
_ اینطوری نگام نکن فکر کردی تمام این سالها به حال خودت گذاشمت فکر کردی نمیدونستم تک تک لحظاتت را چطور میگذرونی یا فکر کردی اون همه موفقیت و پیشرفت شرکت کوچکت به خاطر چیه؟؟؟
یعنی تمام این مدت تحت نظر بود نه امکان نداشت
_ کوک تو احمق نیستی و خوب میدونی منم نیستم پس اینطوری نگاه نکن ..
_ در ضمن کاملا با خبرم که چه غلطا میکردی ..مصرف کوکائین احمق راه بهتری برای نابودی خودت پیدا نکردی ؟؟ اگر من نبودم که تا حالا نابود شده بودی
× متوجه نمیشم ..
_ ههه بایدم متوجه نشی تمام این مدتی که مصرف داشتی فکر کردی از کجا میتونستی جنس به اون خوبی پیدا کنه اگر ادمای من اون جنس های اصل را به دستت نمیرسوندن که به خاطر مصرف تقلبی ها مرده بودی
_ تمام این سالها از مواد خودم تامینت میکردم میدونی چرا؟× چ.. را ؟
_ هه ترک کوکائین خیلی سخته بابد حتما بدنت سم زدایی بشه پس به عنوان تنبیه برات در نظرش گرفتم الانم اگر حالت بد نبود اینقدر ملایم باهات برخورد نمیکردم
× پس یعن...
_ اره اینا به عنوان تنبیه برات در نظر گرفتم فعلا تا یه مدت متادون میخوری همینی که الان خوردی تا کم کم عادت کنی بعد سم زدایی قرار نیست به متادون معتاد بشی .._ در ضمن جیمین در این مورد هیچی نمیدونه فعلا هم نمیخوام بدونم و اینکه تو الان با خوردن متادون حکم مرگت امضا کردی یعنی اگر فقط یکبار دیگه مصرف کنی مطمئن باش میمیری ..
× کی .. کییییی اینقدر بی رحم شدی ؟؟
با دیدن اشکای کوک دلش به رحم اومد تا الان هر چقدر هم مقاومت کرده بود الان دیگه نمیتونست شاهد این اشکا باشهبه ارومی کوک را بغل کرد و سرش و بوسید تا بهش آرامش بده
_ هیسس این تنبیهته باید قبولش کنی نمیدونی وقتی متوجه شدم برای اولین بار مصرف کردی اونم همچین ماده خطرناکی را چقدر عصبی شدم میخواستم همون لحظه بیام کره ک مانعت بشم اما اینکارا نکردم تا بفهمی چقدر بده و دیگه سراغش نری
_ حالا هم اروم باش عزیزم من کنارتم تنها نیستی مراقبم کوچکترین اتفاقی از این به بعد برات نیافته باشه× اما من هنوز قهرم
با استینش بینیش و بالا کشید و با لبای اویزون و چشمای اشکی به نگاهش را به تهیونگ داداین پسر مرز های کیوتی را فتح کرده بود ..
اینا افکاری بودن که به جونش افتاده بودن چطور اینقدر خوردنی شده بود ..محکم لپش کشید و بوسه اش بهش زد..
_ خب ما هم اینجاییم که نازت را بکشیم پسر بدددد
× نمیخوام
با حالت قهری از تهیونگ جدا شد و پشتش را بهش کرد اما یاد یک موضوعی افتاد که باعث شد جدی بشه ..× جیانگ و اون بچه کجا ان حالشون خوبه
_ زیادی مهربونی با بقیه خوشم نمیاد
با لحن طلبکاری پرسید و اخم کرده به کوک خیره شد× جناب کیم اونا کجا ان
و بله دوباره رفت تو مود کوکی لجباز و تخس
_هوفففف انگار حالت خوبه که اینطوری حاضرجوابی میکنی پس بزار بهت لباس بدم تا همراهم بیای ..بعد چند دقیقه تهیونگ با یک تیشرت خاکستری شلوار مشکی برگشت و بعد گفتن پایین منتظرتم اونجا را ترک کرد ...
بعد پوشیدن لباس ها از اتاق بیرون اومد این طبقه را ندیده بود کاملا متفاوت بود و مشخص بود خاصه ..
وقتی به سالن رسید بالاخره تهیونگ را دید که در ارامش داره قهوه اش را میخوره و این عصبیش میکرد ...
× ارباب کیم
با صدای پسر نگاهش را بهش داد و با دیدن اوضاع مطلوبش بعد گذاشتن استکانش روی میز از جاش بلتد شد و با گفتن همراهم بیا به سمت خروجی رفت..از رفتارهای دو قطبی تهیونگ عصبی بود اینکه چند دقیقه پیش چطور بود الان چطور البته خودشم ازش کمی نداشت ..
جیمین کجا بود اصلا متوجه نبودش نشده بود به خاطر کار های تهیونگ بار اول که چشماش را باز کرد با نگرانی کنارش بود اما بار دوم نه ..
× ارباب مین نیستن ..
با کنجکاوی پرسید و امیدوار یود تهیونگ جواب کاملی بهش بده
_ تا نیم ساعت پیش کنارت بود و منتظر اما به خاطر کاری مجبور شد بره تگزاز تا فردا میاد ..اوهوم ارومی گفت و به راهش ادامه داد خوشحال شد که تهیونگ حداقل جواب کاملی بهش داده ...
هااای گایز ...
حالتون ؟؟بچها نمیدونم متادون واقعا برای کوکائین جواب میده یا نه اما اونطور که خوندم بهترین راه ترک سم زدایی و اینکه اگر کسی متادون مصرف کنه و بعد مدتی موادم مصرف کنه سکته و بعد مرگ در انتظارشه ...
KAMU SEDANG MEMBACA
penalty
Aksipenalty (تنبیه) تهیونگ و جیمین زوجی که از بچگی کنار هم عشق را تجربه کردن و در اوج قدرت بزرگ شدن و قراره وارثان پدرانشون باشند و تاج امپراطوری مافیا آسیا و آمریکا را بر سر بزارن ... اما تو این دنیا قرار نیست همه چیز بر وفق مرادت باشه گاهی یک اشتباه...