Part 21

595 141 17
                                    

آهنگ:Traitor از Olivia Rodrigo

صبح پیش از رفتن به رستوران با همسر خانم چوی که فلیکس شمارش رو بهش داده بود تماس گرفت و حالشون رو پرسید و تاکید کرد اگه نیاز به چیزی پیدا کردن باهاش تماس بگیرن.

بعد از ورود به پولاریس فلیکس رو دید که به سمتش اومد

فلیکس:سلام جیمین شی!

جیمین:سلام ،اوضاع چطوره؟مشکلی پیش نیومده؟

فلیکس:نه،بچه های بخش بین الملل با هم دیگه هماهنگ کار میکنن و مشکلی نیست

جیمین:خوبه

فلیکس:راستی هیونگ،فایل درخواست نامه رو دیشب درست کردم و برات ایمیل کردم،امروز چک کن اگه مشکلی نداشت هم توی سایت آپلود کنم و هم برای مجله ها بفرستم

جیمین:باشه چک میکنم،الان می خوام برم یه سر به آشپزخونه بزنم

فلیکس:فقط...یه موردی هست

جیمین:چی؟

فلیکس:کیم هه را...درسته دیشب خودم پیشنهاد دادم که ازش به عنوان سر آشپز جاگزین استفاده کنیم اما بهتره اینکار رو نکنیم

اون از صبح جوری رفتار میکنه تا به عنوان سر آشپز انتخابش کنیم،اما...به نظرم شخصیت جالبی نداره با اینکه کارش خوبه اما مناسب سر آشپز بودن نیست

جیمین:چرا؟من دیشب به پیشنهادت فکر کردم،پیشنهاد بدی نبود

فلیکس:امروز تایم استراحت چند تا از آشپز ها توی اتاق کارکنان نشسته بودن و بحث میکردن،من وارد اتاق شدم اما اون ها متوجه نشدن منم جلوتر نرفتم تا نفهمن وارد شدم

همشون از دست کیم هه را شاکی بودن و میترسیدن اون سر آشپز بشه،میگفتن آدم عصبی ایِ و چند بار هم از قصد به بقیه آسیب زده

جیمین:مطمئنی؟شاید الکی میگفتن،خودم تا حالا دیدم یکی دوبار سر بقیه داد بزنه اما به نظرم فقط به خاطر شرایط و فشار کاریه

فلکیس:تقریبا مطمئنم،فکر نکنم به خاطر کار اینجوری رفتار کنه.
آقای لی میگفت هه را از قصد بهش تنه زده و اون خورده زمین که باعث شد دست چپش بشکنه

جیمین کمی به فکر فرو رفت،یادش اومد که هوسوک بهش گفته بود آقای لی یکی از پیشخدمت ها رو به خاطر زمین خوردن توی آشپزخونه و آسیب دیدن دستش به بیمارستان برده بودن.

جیمین:عجیبه،پس فعلا گزینه کیم هه را رو کنار میذاریم تا ببینیم چی میشه،من برم آشپزخونه

فلیکس:چشم،منم میرم لیست مواد خوراکی ای که امروز رسیده رو چک کنم

جیمین سری به نشونه باشه تکون داد و کلافه دستی توی موهاش کشید و به آشپزخونه رفت.
_

یونگی با رضایت فایل کاری که بعد از یک هفته تنظیم به پایان رسیده بود رو ذخیره کرد و کش و قوسی به بدنش داد.

《 𝑷𝒐𝒍𝒂𝒓𝒊𝒔 》Donde viven las historias. Descúbrelo ahora