•شرط آپ پارت بعدی: ووت پارت های29 و30 باید +60 باشه.
این چهارمین خونه ای بود که میدیدن و جیمین توی دلش دعا میکرد جونگکوک همین رو انتخاب کنه و بیخیالِ گرفتن ایراد های الکی بشه.
جونگکوک:جیمین به نظرت اینجا خوبه؟
جیمین که کورسو امیدی توی دلش روشن شده بود فوری سرش رو تکون داد.
جیمین:اره آره،عالیه...همین اوکیه دیگه؟
جونگکوک:نوچ،خوشم نیومد سقف اتاق هاش کوتاهن،یکی از اتاق ها هم مَستر(اتاقی که سرویس بهداشتی و حمام داره) نبود!
جیمین چشم هاش رو چرخوند.
نداشتن مستر روم دلیل قابل موجهی بود اما به خاطر مسیح!سقفش کوتاه بود؟چه دلیل مسخره ای.
جونگکوک با سقف چیکار داشت؟!جیمین:مطمئنی؟اما به نظرم خونه ی خوبیه
همون لحظه گوشی جیمین زنگ خورد و اسم تهیونگ نمایان شد.
جیمین:سلام ته
تهیونگ:سلام جیمین،چیشد شب میای؟
جیمین با یادآوری اینکه قرار بود به تهیونگ خبر بده شب همراهش و یونگی هیونگ به بار میره یا نه لبش رو گاز گرفت.کاملا یادش رفته بود.
جیمین:تهیونگ دلم می خواد بیام اما فعلا کار دارم فکر نمیکنم بتونم بیام
تهیونگ:اوکی باشه اما اگه نظرت عوض شد بهم پیام بده
جیمین:باشه ممنون ته
بعید میدونست بتونه شب همراه تهیونگ و یونگی بره.
جونگکوک برای مردی که خونه ها رو بهشون نشون داده بود توضیح داد که این خونه رو نپسندیده و اون هم سری تکون داد و همزمان مشغول کار با آیپدش شد.
جیمین به مرد املاکی کت و شلوار پوش نگاه کرد در کمال تعجب آثاری از خستگی توی چهره ی اون مرد دیده نمیشد.
به نظر می اومد به تحمل غرغرها و ایراد گرفتن های مشتری های ثروتمند و مغرور عادت داشت.
بعد از پنج دقیقه اون مرد با اکراه پیشنهاد خونه ای رو داد و جونگکوک بدون گوش کردن به صحبت های مرد ازش خواست تا خونه رو نشونشون بده...
جیمین به خونه ی ویلایی بزرگ روبه روش زل زد،نمیتونست اسم اونجا رو خونه بذاره چون بیش تر متراژ یه قصر رو داشت.
جونگکوک هم با دیدن خونه جا خورد،فکر نمیکرد توی سئول هم خونه های به این بزرگی وجود داشته باشه.
مشابه این سبک خونه های ویلایی رو توی بورلی هیلز(منطقه ی خونه های سلبریتی ها و ثروتمندان آمریکایی توی حومه ی لس آنجلس) دیده بود.
با ورود به خونه جیمین با شیفتگی به اطرافش نگاه کرد و به جونگکوک نزدیک شد.
جیمین:چقدر اینجا قشنگه!

YOU ARE READING
《 𝑷𝒐𝒍𝒂𝒓𝒊𝒔 》
Fanfiction《 پولاریس 》 ⚜️پارک جیمین صاحبِ رستوران معروف پولاریس توی سئول و جئون جونگکوک پسری که بر اثر اتفاقی در گذشته زندگیش دستخوش تغییراتی میشه و اون رو تبدیل به آدم دیگه ای میکنه. چه اتفاقی می افته اگه سرنوشت این دو نفر رو سر راه هم قرار بده؟(در حال آپ) •ک...