Part 42

604 189 26
                                    

•شرط آپ پارت بعد:ووت های پارت 41 و 42
باید +120 باشه.

مردم جلوی خونه جمع شده بودن و سعی میکردن با هر وسیله ای که داشتن آتیش رو خاموش کنن.

جونگکوک به سمت خونه دوید و برخلاف اصرار مردم و تلاششون برای متوقف کردنش محکم خودش رو به در کوبید و اون رو شکست.

در حالی که به خاطر دود چشم هاش میسوخت و شعله ها از هر طرف زبونه میکشیدن جلوی بینیش رو گرفت و به سختی جلوتر رفت.

جونگکوک:سونگیونننننن کجایی!صدامو میشنوی؟!

با شنیدن ناله ی خفیفی از طرف آشپزخونه سریع به اونجا رفت.کم کم داشت دچار نفس تنگی میشد.

سونگیون:جِی...

جونگکوک با دیدن جسم گلوله شده و آسیب دیده ی کنار کابینت با وحشت به سمتش رفت و سعی کرد با گرفتن زیر بغلش اون رو بلند کنه.

سونگیون ناله ای کرد که باعث شد جونگکوک گریه اش بگیره،اما نه الان وقت احساسی رفتار کردن نبود!
باید خودشون رو نجات میداد.

دما خیلی بالا رفته بود و کم کم پوستش میسوخت.
با سختی زیاد به در رسیدن اما موقع خروجشون چوبی آتیش گرفته روی دست راست جونگکوک افتاد و باعث شد از درد ناله ی بلندی کنه.

مردم با دیدن دو پسر توی چارچوب در به سمتشون رفتن و اون ها رو کامل از خونه بیرون کشیدن.

جونگکوک از درد شدید چشم هاش بسته شد و دیگه نفهمید اطرافش چه اتفاقی افتاد...

وقتی چشم هاش رو باز کرد با صورت رنگ پریده و چشم های قرمز ناشی از گریه ی مادرش مواجه شد.

دایون:پسرم!

جونگکوک:ما...مان

دایون موهای پسرش رو آروم نوازش کرد وقتی باهاش تماس گرفتن و خبر آسیب دیدن و بستری شدن پسرش در اثر آتش سوزی رو دادن بدون اتلاف وقت از شرکتش بیرون زد و تمام راه رو با گریه رانندگی کرد تا به بیمارستان رسید.

سراسیمه دکتر بخش اورژانس رو پیدا کرد و وضعیت جونگکوکش رو پرسید.
با فهمیدن اینکه آسیب جدی ای ندیده و فقط پوست دستش سوخته نفس عمیقی کشید و هق هقی کرد.

بعد از دیدن پسرش روی تخت اورژانس،اتاق خصوصی گرفت و همزمان با نامجون تماس گرفت و اون گفت با اولین پرواز خودش رو به لس آنجلس میرسونه.
_

جونگکوک با نگاهی گذرا فهمید توی بیمارستانِ. نمیدونست بعد از اینکه از حال رفت چه اتفاقی افتاده بود پس با نگرانی پرسید

جونگکوک:مامان...سون...یونگیون حالش...چطوره؟

دایون متاسف به پسرش نگاه کرد.
نمیدونست چطور بهش خبر بده جراحات و آسیب دیدگی اون پسر به قدری شدید بوده که فاصله ای تا مرگ نداره.

《 𝑷𝒐𝒍𝒂𝒓𝒊𝒔 》Where stories live. Discover now