Part 41

1K 184 14
                                        

•شرط آپ پارت بعدی:ووت های پارت 40 و 41
باید +120 باشه.

آهنگ: The heart wants what it wants
از Selena Gomez

فلش بک
بعد از تماسی که از اداره ی پلیس باهاش گرفته شد با دو خودش رو به تاکسی ای رسوند و به اون اداره رفت.

مضطرب پوست کنار ناخنش رو کند.
میدونست اینجوری میشه!هزار بار به سونگیون گفته بود دست از پخش مواد برداره اما اون پسر هر بار طمع بیش تری برای فروششون و گرفتن پول بیش تر پیدا میکرد.

با کمی جست و جو افسری اون رو به بازداشتگاه برد.
جونگکوک با دیدن سونگیون پشت میله ها با وحشت صداش کرد.

جونگکوک:سو!

سونگیون:جِی کِی! اوه بلاخره اومدی...
داشتم کم کم ناامید میشدم

جونگکوک:شات آپ،چیشد که گرفتنت؟!

سونگیون بیخیال آدامسش رو باد کرد.

سونگیون:چند تا بسته ی کوچیک کوکائین توی کیفم پیدا کردن اما من بهشون گفتم که کار من نبوده و کسایی که باهام مشکل دارن برام پاپوش دوختن

و چشمکی برای جونگکوک زد.جونگکوک به خوبی معنی اون رفتار و چشمک رو میدونست.
سونگیون داشت به کل دروغ میگفت!اون دروغگوی مهاری بود.

جونگکوک:اوه!

سونگیون:اما اون دیک هِد ها باورم نکردن...
یک ساعته من رو کنار این بوگندو ها توی این آشغال دونی نگه داشتن...لعنت بهشون

و همزمان به دو مرد دیگه ای که کف زمین سلول نشسته بودن و از مستی چرت میزدن اشاره کرد.

جونگکوک با تاسف سری تکون دادن.

جونگکوک:برم ببینم برات چیکار میتونم بکنم،اما بهم قول بده اگه آزاد شدی بیخیال اینکار شی،اوکی؟!

سونگیون:آه...باشه

جونگکوک:قول درست و حسابی سونگیون اسمیت!

سونگیون کلافه سری تکون داد.

سونگیون:فاک بهت...باشه

و کف دستش تف کرد و با همون دست بهش دست داد.جونگکوک سریع دستش رو بیرون کشید از این رفتار حال بهم زن سونگیون متنفر بود.

جونگکوک:حالم رو بهم زدی!

سونگیون:منم دوستت دارم

جونگکوک چشم هاش رو توی حدقه چرخوند و پیش رئیس پلیس رفت تا ببینه چجوری میتونه سونگیون رو آزاد کنه،قطعا به راحتی میتونست با پول بخرتشون.

باید حواسش رو جمع میکرد تا مادرش و نامجون بویی از این قضیه نبرن چون مثل همیشه سرزنش هاشون بابت دوستی با سونگیون شروع میشد.

قبول داشت سونگیون دوست درستی نیست اما اون همیشه هوای جونگکوک رو داشت و کنارش بود.
همیشه حمایت هاش به جونگکوک دلگرمی و شجاعت میدادن.
وابستگی عاطفیِ تقریبا زیادش نسبت به سونگیون باعث شده بود نتونه اون رو کنار بذاره.

《 𝑷𝒐𝒍𝒂𝒓𝒊𝒔 》Donde viven las historias. Descúbrelo ahora