Part 48

663 193 22
                                    

شرط آپ پارت بعدی:ووت پارت های 47 و 48
باید +130 باشه.

یونگی با عصبانیت مشتی به فرمان کوبید که باعث تهیونگ کمی از جا بپره.

یونگی:لعنت بهش! لعنت به من که همیشه باعث دردسرم،من احمق دوباره ناراحتت کردم و باعث
گریه ت شدم

به سمت تهیونگ چرخید و محکم بغلش کرد.
تهیونگ حرفی برای گفتن نداشت هم برای خودش ناراحت بود و هم یونگی.سرش رو به سمت گردن یونگی خم کرد. زمزمه یونگی رو شنید.

یونگی:حتی یه کلمه از حرف هاش رو هم باور نکن.تو جایگزین هیچکس نیستی! تو تهیونگ منی!کسی که قلبم رو بهش دادم،کسی که تازه فهمیدم عشقش نسبت بهم از تمام دنیا برام با ارزش تره

آروم از تهیونگ فاصله گرفت و با دست اشک هایی که خودش باعثشون بود رو پاک کرد و به چشم های براق و نسبتا سرخ تهیونگ زل زد.

یونگی:دیگه گریه نکن باشه؟ این چشم ها نباید هیچوقت رنگ غم و غصه به خودشون بگیرن.من هرگز نمیذارم!

همزمان نگاهی به اطراف کرد و با ندیدن کسی لب های نعنایی تهیونگ رو که به خاطر اشک مزه شوری پیدا کرده بودن بوسید.اونقدر نرم و ملایم تا مطمئن بشه تهیونگ تمام عشق و محبتش رو حس میکنه.

یونگی:عاشقتم!

تهیونگ:منم...
_

جونگکوک مشتاقانه بین قفسه ها رو میگشت و هر چیزی که فکر میکرد اون سگ بهش نیاز داره رو توی سبد میگذاشت،از اونجایی که اون سگ صاحب و جایی برای موندن نداشت تصمیم داشت اون رو مدتی پیش خودش نگه داره و صاحبش باشه.

قلاده ی بنفش و زردی(1) توجهش رو جلب کرد،ترکیب اون دوتا رنگ واقعا قشنگ و دوست داشتنی بود.مثل خودش و جیمین که این دو رنگ از رنگ های مورد علاقشون بود.

مثل خودش و جیمین که این دو رنگ از رنگ های مورد علاقشون بود

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

(1)

قلاده رو برداشت و دوباره به سمت قفسه ها رفت و رنگ وسایلی که برداشته بود رو با رنگ های بنفش و زردشون عوض کرد.

با رضایت به وسایل که ست شده بودن نگاه کرد و بعد از خریدشون اون ها رو توی ماشین گذاشت و به خونه برگشت.

《 𝑷𝒐𝒍𝒂𝒓𝒊𝒔 》Donde viven las historias. Descúbrelo ahora