✨ووت و کامنت فراموش نشه✨
عاشقت شدم
لویی از اسانسور پیاده شد و سوت زنان به سمت دفترش رفت و لین با تبلت اومد سمتش..
"صبح بخیر قربان"لین گفت و چاییِ همیشگی ِلویی رو بهش داد ، لویی گرفتش و بهش لبخند زد.
"صبح بخیر لین ، موهات امروز خوب به نظر میرسه" لویی با صدایی که خوشحالی ازش میبارید گفت ، لین موهاش رو لمس کرد و یک نگاه گیج به لویی کرد ، موهاش که مثل همیشه بود!
"مرسی قربان"
وقتی وارد دفتر شدن لویی رفت پشت میزش و یک کنترل کوچولو از روش برداشت ، روی دکمهش زد و باعث شد پرده پنجره ها کنار بره و صبحِ مزخرفِ لندن رو نشون بده.. بارون شدید به شیشه ها ضربه میزد.
"روز خیلی خوبیه مگه نه؟"لویی از لین با یک پوزخند روی لبش پرسید، لین ابروهاشرو به خاطر گیجی بالا انداخت ، لویی از بارون متنفره!.
"هست قربان"لین گفت و داشت سعی میکرد بفهمه چه بلایی سر رئیسش اومده ، اون چیزی دیده؟هذیون میگه؟لویی روی صندلیش نشست و از چاییش نوشید..
"خب دستور جلسه برای امروز چیه؟"اون ازش پرسید و لین لپ تاپش رو چک کرد.
"ساعت 11 با مدیر بازی ابسترکشن ملاقات دارین با توجه به بازی سافتور که به زودی رونمایی میکنین ازش"لویی ابروهاش رو بالا انداخت.
"اونا کین؟میشه دوباره بگی؟"اون پرسید ، لین ابروهاش رو بالا انداخت چطور رئیسش یادش رفته اونا کین.
"اونا توسعه دهندگان انگری بردز هستن"لین اون رو مطلع کرد.
"اوه...اره اوکی،ادامه بده"اون گفت و به بیرون نگاه کرد که مداوم بارون میبارید و اهی کشید..
اون باعث میشه حس فوق العاده ای داشته باشی مگه نه؟
لویی به ضمیر ناخوداگاهش توجه نکرد و تمرکز کرد تا ببینه لین چی میگه.
"ساعت 1 مدیر اکتیویژن میاد با توجه به بازی جدید سافتور"لین بهش گفت و قبل از اینکه لویی بتونه بپرسه ، لین ادامه داد."اونا توسعه دهندگان کال اف دیوتی،تونی هاوک پرو اسکاتر،گیتار هیروز و بقیه هستن. ساعت 2:30 با بلیزارد اینترتیمنت که توسعه دهندگان وورلد کارترف هستن جلسه دارید و ساعت 4 با تال تل گیم که توسعه دهندگان واکینگ دِد و گیم اف ترونز هستن جلسه دارید." لین صبر کرد و به لویی نگاه کرد..
YOU ARE READING
A Darker Shade Of Love [L.S]
Romance[Complete] لویی تاملینسون یک مولتی میلیاردرِ،اون فقط 30 سالشه ولی یک بیزینس من پولدار و موفق با گذشته ای تاریکه،که فکر میکنه عشق برای افراد ضعیفه. همچنین لویی یه سادیستِ،اون دوست داره در حین داشتن رابطه درد رو تحمیل کنه و از هیچ کلمه امنی استفاده نم...