Chapter 37

1K 50 6
                                    

ووت و کامنت فراموش نشه✨

به دنبال خوشبختی

هری مثل یه پاپی گمشده ، از اتاق خواب به دستشویی ، از حمام به اتاق لباس و از اونجا به اتاق خواب برگشت ، قهر کرده بود و با لب هایی آویزون و اخمی عمیق به لویی که داشت برای رفتن به سرکار آماده میشد،نگاه میکرد.

لویی جلوی آینه ی تمام قد ایستاد تا کراواتش رو ببنده و هری پشت سرش ایستاد.

لویی ازتوی آینه بهش لبخند زد. هری واقعاً شبیه یک *پاپیِ نرم و  گمشده بود! موهاش در حال رشد و فرفری هاش هرکدوم به یه سمت بودن،چشمای سبزش التماس می کردن.

"هری" لویی با محبت گفت: "هرچقد لب و لوچه آویزون کنی، غربزنی، یا اخم کنی ،باعث نمیشه نظرم رو عوض کنم. امروز سر کار میرم. تمام"و تاکید جدی روی کلمات کار و امروز کرد.

هری بیشتر قیافشو آویزون کرد،لباش بیرون اومده بود و لویی بیشتر شیفته اش میشد.

"هنوز زمانش نرسیده که سرکار برگردی. تو نیاز به استراحت داری"

لویی به آرومی و با لحن قانع کننده ای گفت:"سه هفته شده بیبی"

"دقیقا" هری ادامه داد" خیلی زوده، تو به زمان بیشتری نیاز داری"

لویی آهی کشید. اون به شدت دوست پسرش رو دوست داشت.

لویی همونطور که دکمه های سردستش رو می بست گفت : "من به اندازه ی کافی استراحت داشتم سوییت هارت و الان بهترم"

وقتی از کنارش رد شد لباشو سریع بوسید و وارد دستشویی شد. "اما مُچِ دستت" هری اشاره کرد همونطور که به دنبال لویی وارد دستشویی شد.لویی خندید چون بیبیش خیلی بانمک بود.

" مُچ دست من خوب شده وتو اینو میدونی.روحی و جسمی برای کار خوبم ، بنابراین حرفت اینجا اثری نداره "

هری دوباره لباشو آویزون کرد و وقتی که دوباره به اتاق خواب برگشت پاهاشو روی زمین کوبید  غُرغُرکُنان گفت :"اما لویی"

"هیچ امایی نداره هری. من باید برم سر کار ."

"لووویی !!!" هری غر زد و اخمش پررنگ تر شد.

لویی ازسمت آینه برگشت ، دوباره لباشو بوسید و برای انتخاب یک جفت کفش وارد اتاق لباس شد.هری هم دنبالش رفت.

لویی با بازیگوشی بهش هشدار داد : "غر زدن رو تموم کن، مگه اینکه بخوای تنبیهت کنم" و روی صندلی نشست تا جوراب و کفش هاش رو بپوشه.

هری کنارش زانو زد و نگاهش رو بهش دوخت ، مثل یک سابمسیو خوب بود ،حتّی فکرش هم نمی کردی که عمداً این کار رو انجام میده ، هری یک ساب طبیعی بود.

"تنبیه کردن من باعث میشه که خونه بمونی؟ "هری امیدوارانه پرسید.

لویی لبخندی زد و بوسه ی دیگه ای روی لبهای بیرون اومده پسرش گذاشت و با صدایی بم و هوس آلود از نیاز گفت:" نه ، اما اگر همین الان این کارو متوقف نکنی،بعدا تنبیهت میکنم و آسون نمیگیرم چون تو الان دیگه خیلی شیطون شدی".

A Darker Shade Of Love [L.S]Where stories live. Discover now