Part 80

807 125 9
                                    

"جی-جیمین... اون... ." با تته پته گفت و بعد از درک عمق ماجرا ،به زانو افتاد. "اینجوری بهتره!" هارو با دیدن زانو زدن پسر، ریز خندید و گفت. "هارو!" جیم، معترضانه، اسمش رو صدا زد. "هزاران بار ببخشید جیمین." و تعظیمی کرد. "من رو ببخش... من نمی دونستم." هوسوک گفت وقتی بالاخره تونست کمی به خودش مسلط بشه.

پسر، هوفی کرد:" می دونم! حالا بلند شد! این معذب کننده اس." و بعد، صورتش رو که سرخ شده بود با دست هاش پوشوند. "چرا؟" هارو نگاهی به جیمین انداخت و اون هم بهش چشم غره رفت.

"ببخشید." ریز خندید. "آم... من باید چیزی بگم یا... اوم... ." هوسوک گفت. "چی مثلا؟" هارو گفت. آلفا، صورتش رو با سدت هاش پوشوند:" نمی دونم! دارم سکته می کنم!" امگا شونه ای بالا انداخت:" قابل درک نیستی!" جیمین، قدمی به جلو برداشت و لجوجانه خواسته اش رو تکرار کرد:" حالا میتونم گرگت رو ببینم؟" چشم هاش می درخشیدن ."من نمی... ." هارو هیسی کشید و مانعش شد.

هارو، بشکنی زد و توی چشم بهم زدنی، پسر شروع به تغییر کرد. موهای تنش، سفید شدن و چشم های به سرخیِ خون. جیمین، سکسکه ای کرد و قدمی به عقب برداشت. هوسوک، نگاهی به خودش که حالا، به طور کامل، به شکل گرگش دراومده بود کرد:" چی؟ چطور این کارو... ." هارو چشم چرخوند:" کاش همه اتون دست از سوال کردن برمی‌داشتید! من قویم، بازدید به پای اون!"

"تو خوشگلی... ." جیمین گفت و دستش رو نوازش وار، روی خزهای سفید رنگ گرگ کشید. "ب-بس کن!" هوسوک خجالت زده، ازش دور شد. "اوو... چقدر کیوتتتت!" جیمین ریز خندید. "اوه!" فکری به ذهنش رسید. برگشت و به هارو نگاه کرد. امگا، ابرویی بالا انداخت و منتظر نگاهش کرد. جیمین پرسید:" به خاطر همینه که میتونه به ذهنم وصل شه؟ چون گرگ شیطانه؟"

گوشه ی لب هاش کش اومدن:" داری خیلی سریع پیشرفت می کنی! دقیقا به همین دلیله! گرگ هایی که متعلق به دایره ی قدرت هستن، میتونن با هم ارتباط ذهنی برقرار کنن. مهم نیست چه نوع گرگی باشن!" اون، سر تکون داد و دوباره پیش هوسوک رفت تا نازش کنه. «میشه بس کنی؟» هوسوک با درموندگی گفت. "دوباره بهش بگو تا بس کنه تا... نه وایسا... اصلا بگو! بگو ببینم!" هارو پوزخندی زد و هوسوک چشک غره ای بهش رفت.

"باید بدونی که من از هیچ کدوم از شما نمی ترسم نه هوسوک؟" و بهش خیره موند. مدتی بهم زل زدن تا بالاخره هارو به حرف اومد:" یه سوال دارم هوسوک!" گرگ، سر کج کرد:" اوه؟ بپرس!" نفس عمیقی کشید:" چرا پک تو داره برای مِلا کار میکنه؟"

The Angelic Wolf || YoonMin || FullWhere stories live. Discover now