"اون الان گفت نه؟ به تو؟" هارو گفت. قدمی به سمت آلفا برداشت پ:" تو حق ن... ." جیمین با برداشتن قدم مقابلی، روبهروش ایستاد و دستش رو به نشونهی سکوت بالا آورد. "من نمی دونم این یارو مِلای حرومزاده کیه، اما بهت اجازهی رفتن هم نمیرم! نه تنهایی!" یونگی گفت. "من احساساتت رو میفهمم یونگی! و از بابتشون ممنونم! ولی من تنها نیستم و هارو پیشمه!" جیمین گفت.
"همون که من گفتم!" یونگی گفت. هارو خیلی دلش میخواست یه چیز بد به آلفا بگه، ولی جلوی خودش رو گرفت. "یونگی! تو میدونی که من تنها کسی هستم که میتونه این یارو رو متوقف کنه، درسته؟" جیمین گفت و ابرویی بالا انداخت. "چرا؟" یونگی پرسید. "چرا؟" جیمین متعجب گفت.
آلفا، نفسی کشید و چنگی لای موهاش انداخت:" داری به خاطر حرفهای هارو میری؟ تو حتی این آدم رو نمیشناسی! چی میشه اگه اون آدم بدی نباشه و هارو فقط بخواد ازت استفاده کنه؟" و اینجا جایی بود که امگا نتونست جلوی خودش رو بگیره!
"شما آلفاهای لعنتی حالم رو بهم میزنید!" با خشم غرید و قدمی بهش نزدیک شد. "اینکه فکر میکنید امگاها برای محافظت از خودشون به شما نیاز دارن، این دلیل تنفر من از شماست!" هیسی کشید. "و استفاده؟ یونگی شاید تو یه شوخی به حساب بیای ولی من نه! این تقصیر من نیست که تو هیچی راجعبه جیمین نمیدونی! نه اونجور که من میدونم!"
"این به خاطر اینه که تو هیچی بهم نمیگی!" یونگی داد کشید. "و داستانش هم بره به درک! من میخوام یه چیز مهم راجعبهش بدونم!" اون داد کشید و دستهای امگا مشت شدن. "داستانش چیزیه که زنده نگهش داشته!" هارو چشمهاش رو بست و اجازه داد اون کلمات از دهنش خارج بشن!
برای ثانیهای، کل آشپزخونه توی سکوت فرو رفت. "چی؟" یونگی پرسید وقتی بالاخره به خودش اومد. جیمین، گیج سمتش برگشت:" ه-هارو... چی داری میگی؟ از چی حرف میزنی؟" هارو با چشمهای اشکی به جیمین خیره شد.
"من فقط میخواستم تو بدون هیچ مشکلی داستانت رو تموم کنی جیمینا... نمیخواستم بترسی یا نگران بشی... ." هارو گفت. قطره اشکی از گوشهی چشمش پائین چکید. "هارو... ." جیمین اسمش رو صدا زد و پسر روی زمین افتاد. "هر گرگی یه داستان متفاوت داره... ." اون با صدای لرزونی گفت. قطرات اشک از چشمهاش پائین میچکیدن. "جیمین... ا-اگه... داستانت رو عوض کنی... و یا به پایان نرسونیش... میمیری... ."
YOU ARE READING
The Angelic Wolf || YoonMin || Full
Werewolf[کامل شده] کاپل: یونمین، نامجین، کوکوی ژانر: امگاورس، امپرگ، گرگینه، فلاف، اسمات ترجمه توسط: SHin خلاصه: جیمین یه امگای نادره که خاطرهای از گذشته نداره و فقط اینور اونور می چرخه. یونگی هم آلفایی هست که با ورود جیمین به دستهی خودش عصبانی میشه... ی...