-" م-محافظ من ؟" جیمین تکرار کرد. " بله ." هارو جوابش رو داد.
-" من باورت نمی کنم! من اینجام! جیمین به هیچ کس دیگه ای نیاز نداره ." صدا غرید.
-" خیلی بد شد برات که! و در ضمن... تو نقش خودت رو خوب می دونی نه ؟" هارو گفت و صدا سکوت کرد. " صدای خوب !" هارو گفت و بعد خندید. سمت جیمین برگشت و اونو خطاب قرار داد :" من اینجا نیستم که داستانت رو تغییر بدم! من فقط میخوام ازت محافظت کنم... همونقدری که در توانم هست !" " تو همش داری میگی داستان... چه داستانی ؟" جیمین پرسید.
-" زندگی تو داستان توعه... تو به یه دلیلی به دنیا اومدی جیمین، برای همینه میگم داستانت... همینطور که ما داریم حرف میزنیم، تو داری کتابت رو خط به خط می نویسی !" هارو توضیح داد. " لطفا درباره ی داستانم بگو !" جیمین التماس کرد.
-" من نمی تونم این کار رو کنم... این داستان من نیست... داستان توعه! من نمی تونم هیچی بگم چه راجب اینده و چه گذشته! تو باید خودت بفهمیش ."
-" این... این سخته !" جیمین گفت در حالی که به پائین نگاه می کرد. " چطور میتونم چیزی رو بنویسم وقتی که بزرگ ترین قسمت رو گم کردم؟ کدوم داستانیه که سراغاز نداره ؟" جیمین پرسید و تنها کاری که هارو کرد، خیره موندن بهش بود. نفسی کشید و لبخند محوی زد :" برای من... یه خوبش اغاز نداره... چون می تونی خودت پیداش کنی و بنویسی ." هارو گفت.
-" این اصلا با عقل جور در نمیاد !" جیمین با عصبانیت داد کشید. اون، خندید و دستش رو جلو اورد :" ببین ." پسر، قدمی به جلو برداشت و بهش خیره شد.
به قدری اون شئی براش اشنا بود که قدمی به جلو برداشت تا بتونه بهتر ببینتش :" م-من... اینو قبلا دیدم !" جیمین گفت و باز بهش نزدیک تر شد. " بله دیدی... حالا به خاطر بیار کجا... ." هارو گفت. جیم حالا دقیقا جلوی دستش ایستاده بود. ناگهان، درد بود که توی سرش رخنه کرد.
-" آآخخخخ... ." جیمین گفت و سرش رو با دستش چسبید. بعد روی زمین افتاد. هارو سمتش خیز برداشت و کنارش زانو زد. " جیمین !" داد کشید. صدا هم پشت سر هم صداش می کرد.
هارو، اونو بقلش کرد و ضربات نسبتا محکمی به گونه اش میزد :" جیمین؟ جیمین؟ چشمات رو باز کن !" چشم هاش جیمین به ارومی باز شدن و وقتی این اتفاق افتاد، اون چیزی نبودن که هارو یا صدا، توقعش رو داشتن...
شرط ها : ۵۰ تا کامنت ۱۲۰ تا ووت
ESTÁS LEYENDO
The Angelic Wolf || YoonMin || Full
Hombres Lobo[کامل شده] کاپل: یونمین، نامجین، کوکوی ژانر: امگاورس، امپرگ، گرگینه، فلاف، اسمات ترجمه توسط: SHin خلاصه: جیمین یه امگای نادره که خاطره‌ای از گذشته نداره و فقط اینور اونور می چرخه. یونگی هم آلفایی هست که با ورود جیمین به دسته‌ی خودش عصبانی می‌شه... ی...
