Part 38

3.2K 665 66
                                    

  -" چیپ! بهت گفتم که روی بالش من نخواب !" جیمین گفت. اهو، سرش رو بالا اورد و کمی کجش کرد. " هی! من کیوت تر از توعم !" پسر، لپهاش رو پر باد کرد و مستقیم بهش خیره شد.

   -" فکر کنم جفتتون کیوتید !" صدا گفت و خندید.

   جیمین اما، به صدا توجهی نکرد. اون سخت مشغول مسابقه دادن با اون اهو کوچولو بود! نباید پلک میزد و میباخت! هر دو، درگیر نگه داشتن ارتباط چشمیشون بودن که ناگهان ضربه ای به در وارد شد و جیمین پلک زد :" اوه من !"

   -" جیمین؟ دوستت اینجاس. اومده تو رو ببینه !" جین از پشت در گفت. « دوست » با خودش فکر کرد. در توسط جین باز شد و پشت سرش، پسری وارد اتاق شد.

   -" عاممم... ." " ازتون خیلی ممنونم !" فرد گفت و تعظیمی کرد. جین، لبخندی زد :" خواهش میکنم !" و در رو هم پشت سرش بست. " تو کی هستی ؟" جیمنی پرسید. پسر، لبخندی زد :" من هاروعم. و می دونم تو چی هستی !" تعظیمی کرد.

   جیمین، متعجب شد :" من منظورت رو نمی فهمم !" سرش رو تکون داد. " توقع هم نداشتم بدونی. اون صدا بهت نگفته !" بعد از این حرف، سکوتی خونه رو فرا گرفت. جیمین، از بالا تا پائین پسر رو گیج نگاه کرد.

   -" تو کی هستی ؟" صدا گفت.

  -" من هاروعم ." هارو پاسخ داد. " ت-تو میتونی صدا رو بشنوی ؟" جیمین با تته پته گفت. " اره می تونم !" هارو لبخند زد.

   -" تو جواب منو ندادی... ."

   پلک جیمین پرید. اون هیچ وقت صدا رو اینجوری عصبانی ندیده بود. " تو باید منو بشناسی. من جزئی از داستان جیمینم !" هارو گفت. " ه-هستی ؟" جیمین پرسید و هارو سر تکون داد. " تو اونو می دونی، اما نمی دونی کی یا چی هستی... هوممم ." نفسی کشید.

   ناگهان، گیاهان شروع به رشد کردن رو دیوار کردن و خواستن به هارو حماه کنن، ولی نکردن.

   -" چی ؟"

   -" لطفا من رو جلوی جیمین یه هیولا جلوه نده !" هارو با عصبانیت گفت. " تو واقعا کی هستی ؟" جیمین پرسید. هارو، به پسر نزدیک تر شد و بعد جلوش زانو زد :" من هارو هستم... محافظ تو !"


من متوجه شدم که واتپدم مشکل داره و تعداد کامنت و ووت ها دیر به دیر اپدیت میشه
برای همین دو پارت اپ کردم تا از خجالتتون در بیام😶 بای
شرط ووت : ۶۰تا کامنت ،۱۱۰ تا ووت

The Angelic Wolf || YoonMin || FullWhere stories live. Discover now