pt 23: OFF MOON

461 98 58
                                    

*حرفای آخر پارت رو بخونین مهمه گایز*

«این پارت: ماه خاموش»



پتو رو تا گردن روی جونگ کوک کشید و صاف ایستاد نگاهش به تهیونگ خورد که بین چهارچوب در ایستاده و نگران به نظر می رسید
اخم کمرنگی کرد
سمتش رفت و رو به روش ایستاد
تهیونگ بهش نگاه کرد و پرسید :”یهو چش شد؟“
چانگ بین چهره ی سرد و بی حسی گرفت : ”شوک عصبی بهش وارد شد“
اون هوف کشید و موهاش رو بهم ریخت : ”چرا اخه؟“
جواب داد : ”باید یادآوری کنم که جناب جونگ کوک بیماریه روانی داشته و اگه رعایت نکنه ممکنه دوباره دچار مشکل بشه؟ احتمالا از الان مجبورن باز هم دارو مصرف کنن“
اخم ریزی بین ابروهاش نشست : ”تقصیر منه؟“
چانگ بین تایید کرد : ”قطعا“
به جونگ کوک نکاه کرد که چطور به خواب رفته و خدمتکارها همه چیز رو کنترل میکنن که اذیت نشه
به یاد آورد چطور دچار شوک عصبی شد و اون رو ترسوند... هیچکس نمی تونست بهش دست بزنه چون لرزش بدنش شدت پیدا می کرد و تنها راهی که برای آروم کردنش پیدا کردن تزریق خواب آور بهش بود
دیدنش تو اون وضعیت اصلا جالب نبود و باعث شد به اندازه ی تمام عمرش پشیمون بشه
نمی دونست باید نگران حال مادرش باشه یا جونگ کوک....یا خودش؟
سمت چانگ بین برگشت : ”به پدرو مادرم نگو، تو وضعیت خوبی نیستن و این بیشتر بهشون فشار میاره“
اینبار اون اخم کرد : ”متاسفم ولی مجبورم بهشون خبر بدم، اونا جناب جونگ کوک رو به امید شما گذاشتن ولی همه رو نا امید کردین“
تهیونگ داد کشید : ”چانگ بین“
پسر اهمیتی نداد که خدمتکارها هشدار دادن ساکت باشه چانگ بین پایین رفت
تهیونگ دستش رو لای موهاش کشید و باز هم بهش خیره شد
چرا اونطور به سمتش دویده بود؟
چرا به نظر می رسید می خواد بغلش کنه؟
سوالهای زیادی تو سرش شکل گرفتن ولی می دونست که قرار نیست جوابی براشون پیدا کنه
چون اون فرق داشت...

اون جونگ کوکه

کسی که برای شخصیتش بیش از حد ارزش قائله و افرادی مثل تهیونگ رو که بهش پشت میکنن راحت کنار میزاره
اون مثل جیمین یا بقیه نیست که براش توضیح بدی و معذرت خواهی کنی تا زود ببخشه و تهیونگ خوب می دونست چقدر سخته تا اعتمادی که تازه شکل می گرفت دوباره ساخته بشه
سمت اتاق خودش رفت و روی تخت دراز کشید مچ دستهاش رو روی پیشونیش گذاشت
هنوز هم از دست جونگ کوک عصبانی بود اما اتفاقی که براش افتاد باعث شد کمی ناراحت بشه
باید چی کار می کرد؟

London
J.P entertainment
کمپانی سرگرمی پدر جیمین

مرد پرونده های دستش رو پرت کرد و پیشونیش رو مالید...
انقدر سرش درد گرفته بود که نمی تونست روی پروژه هاش تمرکز کنه، از روزی که جانگ هوسوک به دیدنش رفته بود چندماهی میگذره و بهش خبر دادن که اون به مسافرت رفته
با این اوصاف نمی تونست اونهارو از هم جدا کنه
چرا پسرش نمی فهمید تمام اینها بخاطر خودشه
روالی که جیمین پیش گرفته بود می تونست باعث خراب شدن آیندش بشه
آقای پارک هیچوقت این رو قبول نمیکنه که اون کنار دوستهاش از درس و تلاش عقب بمونه و کاری به جز حرفه ی خودش رو پیش بگیره
جانگ هوسوک مرد قدرتمندی بود و می دونست حالا که تصمیم گرفته هر لحظه پیش پسرش باشه اجازه نمیده اون تحت تاثیر حرفهای پدرش قرار بگیره یا بترسه
البته شنیده بود که جیمین افراد دیگه ای رو داره که از جانگ بدتر و قدرتمند ترن
اونها سدی بودن برای آقای پارک که پسرش رو به لندن برگردونه تا وارث و رئیس آینده ی کمپانیش بشه
با این وضع حتی نمی تونست دنبال همسری ایده آل برای اون بگرده تا پسرش رو کنترل کنه
چندتا اسم داشت که باید سراغشون می رفت

𝐃𝐚𝐫𝐤𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐌𝐚𝐳𝐞 | 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now