pt 33: Phoenix

422 81 184
                                    

«این پارت: ققنوس»

Jimin's building

بعد از تقریبا یک ساعت زنگ دوباره به صدا در اومد

بلند شد : ”این دیگه یونگی و نامجون هیونگن“

رایان هم ایستاد : ”بالاخره اومدن پس“

خندید و با هم سمت آیفون رفتن و بازش کردن

یونگی و نامجون و هوسوک پشت سرشون وارد شد

جیمین باهاشون دست داد و متعجب بغل هوسوک پرید : ”تو اینجا چیکار میکنی؟“

اون خندید و کمر جیمین رو نوازش کرد : ”با نامجون هیونگ بودم و باهاشون اومدم دیگه“

یونگی و نامجون اون رو بغل کردن و رایان تیکه انداخت : ”رفیق ناباب باعث شده مام پلیس فاسد بشیما... هنوزم تو کار خلافی؟“

نامجون خندید و مشت آرومی به بازوش کوبید : ”وقتی رفیق خلافکار داشتی چرا رفتی پلیس شدی؟“

رایان هم خندید و جیمین هوسوک رو جلوتر کشید : ”اینم هوسوکه دوست جدیدمون“

باهم دست دادن و لبخند زد : ”از دیدنت خوشحالم، منم رایانم“

لبخند متقابلی زد

یونگی دستش رو روی شونش گذاشت و به سمت کاناپه هلش داد : ”بریم که کلی حرف داریم“

جیمین از هیجان پرید : ”پس پیتزا سفارش میدم“

هوسوک هم پرید و بغلش کرد : ”آرههه عالیهه“

اونا به کیوت بودنشون خندیدن و دور هم نشستن

یونگی دستش رو دور گردن دختر انداخت : ”جه چان چیکار میکنه؟ خبری نیست ازش“

رایان سرش رو تکون داد : ”روی پرونده ای کار می کردیم که نباید به هیچکس راجبش می گفتیم، کار من تقریبا تمومه و جه چان یکم دیگه باید وقت بزاره چندتا چیز حل نشده مونده“

جیمین تلفن رو قطع کرد و کنارشون نشست : ”تهیونگ و جونگ کوک یکم قبل اینجا بودن، میخواستن منتظر بمونن بیاین ولی هردوشون خسته بودن“

نامجون تایید کرد : ”اشکال نداره تهیونگ کل روز رو هولدینگ پدرش بود و جونگ کوکم کلاس داشت“

هوسوک متعجب واو کشید : ”تو بهتر از ما ازشون خبر داری“

اون نیشخند زد : ”آره تازه میدونم که جینم داره درس میخونه“

𝐃𝐚𝐫𝐤𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐌𝐚𝐳𝐞 | 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now