pt 42 : Sapphire

483 90 78
                                    

«این پارت: یاقوت کبود»


نگرانی کوچیک ترین واژه ای بود که تهیونگ می تونست در وصف حسش بگه

دیروقت بود و اینموقع جونگ کوک از خونه بیرون زده

موبایلش رو هم جواب نمی داد

حتی با شماره ی چانگ بین بهش زنگ زد ولی اون هم بی جواب گذاشت

چانگ بین هم با دیدن وضع تهیونگ نگران شده بود

جلوی اون ایستاد و پرسید : ”بادیگاردارو بفرستم دنبالش؟“

تهیونگ موهاش رو چنگ زد و سرش رو تکون داد : ”نه... خودم میرم“

چانگ بین مطمئن نبود ولی میدونست که تهیونگ از پس همه چی بر میاد پس سوییچ ماشین رو دستش داد و تاکید کرد : ”مراقب باش و سالم برگردونش، تا یک ساعت برات زمان میخرم قبل اینکه آقای کیم از شرکت برگردن و برای شب بخیر گفتن بیان برگردین“

اون سرش رو تکون داد و به سرعت سمت پارکینگ رفت

مطمئن بود که تو همچین وضعی پیش دوستهاش نمیره

توی خیابون قدم زدن هم دوست نداره

تنها جایی که سراغ داشت بار همیشگیشون و نهایتا خونه ی جین بود

جین برای اون خیلی فرق می کرد پس احتمالش زیاده

•°•°•°

داشت دیوونه می شد

انتظار داشت به جای چهره ی نامجون، جونگ کوک رو اونجا ببینه

ولی جین و نامجون گفتن که اونجا نیومده

حالا توی بار مثل کسایی که مواد زدن گیج دور خودش میچرخید

اونجا هم نبود

سمت بارتندر رفت و هول پرسید : ”هیچکدوم از دوستای من امشب اینجا نیومده؟“

مرد کمی روی چهره ی اون دقیق شد تا به یاد بیاره اون و دوستهاش کی هستن

بعد از چند ثانیه سرش رو تکون داد

همون پسرایی که روی بزرگترین میز میشینن

نگاهش رو دور سالن چرخوند و با دیدن هانول کنار میز مشتری سمت تهیونگ برگشت : ”اینجا بود ولی حالا دیگه رفته. نباید دور شده باشه اگه پیاده بره“

𝐃𝐚𝐫𝐤𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐌𝐚𝐳𝐞 | 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now