pt 30: Frost

402 88 128
                                    

«این پارت: شبنم منجمد»


Hoseok's building

هیونا دور تا دور خونه رو گشت و بعد خندید : ” جانگ هوسوک تو خیلی بی رحمی، خونه به این بزرگی رو گذاشتی پسرا تمیز کنن!؟“

هوسوک هم خندید : ”حالا کجاشو دیدی؟ رنگ و چیدمانم اونا انجام دادن“

اون متعجب تپقی زد : ”یااا کارگر گیر آورده بودی؟“

پسر سرش رو تکون داد و هیونا با لبخند جلوی آیینه ایستاد تا چهرش رو چک کنه : ”بیچاره ها، دیگه باید برم“

هوسوک کمی نزدیکش شد : ”بزار برسونمت...“

دختر متعجب نگاهش کرد : ”چرا؟ خودم میتونم برم“

اون دست به سینه شد و به دیوار تکیه داد : ”امشب بهتره پشت فرمون نشینی، نمیخوام بعدا تهیونگ و جونگ کوک و بقیه بریزن سرم که تو راه خونه ی تو مرد“

هیونا با حرص توی بازوش کوبید : ”یاااا چرت نگو“

هوسوک شونه ای بالا انداخت و سوییچ ماشینش رو برداشت

دختر دست به کمر اعتراض کرد : ”خودت چجوری میخوای برگردی؟“

اون کت هیونا رو برداشت و بهش داد : ”قبل اینکه بیای میخواستم پیاده روی کنم، بعد اینکه رسوندمت پیاده برمیگردم“

هیونا لبخند زد و کنارش ایستاد : ”میخوای نقش پسرای جنتلمن رو بازی کنی؟“

هوسوک ابرویی بالا داد : ”نیازی نیست نقش بازی کنم“

دستش رو پشت کمر اون گذاشت آروم به جلو هل داد : ”اول خانمها“

خندید و با عقب دادن موهاش سمت ماشینش رفت

توی ماشین نشستن و هردو دستشون رو سمت ضبط بردن

دستهاشون به هم برخورد و باعث شد هردو متعجب مکث کنن

لمس دستهاشون که طولانی تر شد هیونا به سرعت دستش رو پس کشید و با گونه هایی که از گرمای یکدفعه ای قرمز شده بودن صاف نشست

هوسوک اونهارو دید و ناخواسته از عکس العمل بامزه ی اون دختر ریز خندید و ضبط رو روشن کرد

تو مسیر هیچکدوم حرفی نزدن و راه خیلی زود به اتمام رسید

پیاده شدن و هوسوک سوییچ رو سمت هیونا گرفت : ”بگیرش، دیگه گریه نکن... اون پسر لایق اشکات نیست“

𝐃𝐚𝐫𝐤𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐌𝐚𝐳𝐞 | 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now