pt 36: The brightest star in the sky

403 83 62
                                    

«این پارت: درخشان ترین ستاره در آسمان»

کمر باریک و موهای بلند پرپشتی که روی کتفش ریخته شده

باسن خوش فرمش که بخاطر نشستن رو زانوها و سینش بالا اومده بود

ازش خوشش نمیومد

هرچقدر هم که زیبا باشه

چشمهاش رو با درد از حقیقت خودش بست و لبهاش رو گاز گرفت

دو لپ باسن اون از اسپنک های جونگ کوک قرمز شده و روی پهلوهاش رد چنگهای اون باقی مونده بود

کبودی های روی تنش رو به تیره تر شدن میرفتن و نفسهای بلند و تندی می کشید

با طول دادن اون پسر غر زد : ”چیکار میکنی جونگوک.. زود باش اون لعنتیو بهم بده“

منظورش عضو پوشیده از کاندوم اون که واژن و سوراخ نبض دارش رو لمس می کرد بود

مثل نیم افراد این بار سایز بزرگی داشت و باعث می شد اون دختر بیشتر بخوادش

ولی جونگ کوک چیزی که می خواست بهش نمی داد

باسنش رو تکون داد و عقب برد تا به عضو اون بکشه : ”انقدر بدجنس نباش. اون لعنتی رو فرو کن توم“

جونگ کوک فهمید داره اون دختر رو اذیت میکنه و شرمگیت روی اون خوابید تا بغلش کنه

باسن اون پایین رفت و به تخت چسبید و تن جونگ کوک روش خوابید و بغلش کرد

رونیکا متوجه شد چیزی جلوی اون پسر رو میگیره و آزارش میده پس چند لحظه سکوت کرد تا جونگ کوک آروم بشه

بعدش با گرفتن دست اون دور خودش و نوازشش پرسید : ”حالت خوبه؟ چیشده؟“

جونگ کوک سرش رو توی گودی گردن اون فرو برد و آروم بوسید : ”نمیتونم... این اولین بار منه. و تو یه...“

همین چند جمله ی نصفه نیمه کافی بود تا اون متوجه مشکل بشه : ”و من یه دخترم!؟“

کارهایی که جونگ کوک به راحتی انجام داده بود به معنیه اینن که بار اولش نیست ولی وقتی اینطور میگه و از پسرا هم خوشش میومد این رو می رسوند که باتم بوده

اما رونیکا نمی خواست تنها با مشکلش ولش کنه

اون برای اولین بار می خواست جز خودش به کس دیگه ای هم اهمیت بده

𝐃𝐚𝐫𝐤𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐌𝐚𝐳𝐞 | 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤Onde histórias criam vida. Descubra agora