pt 41: Venomous (2)

452 80 89
                                    


صدای غرش دنیل لرز به تن زیر دستهاش انداخت

اون آدم وقتی عصبانی می شه از یه ببر گرسنه خطرناک تره

اون با اخمهای درهمش دستور داد : ”شده کل شهرو بگردین، توی تک به تک خونه هارو بگردین پسرایی به اسم تهیونگ و نامجون رو پیدا کنید. کسایی که بخوان به سیستم من آسیب بزنن و آخرین خانوادم رو گمراه کنن جایی تو این چرخه ندارن؛ هرچقدر جین مصمم تر بشه برای ترک گروه شکنجه ای که برای شماها در نظر میگیرم بدتره... امیدوارم همه گرفته باشن“

سوالی پرسیده نشد اما تمام اون افراد سر خم کردن تا با بله ی بلندی به رئیسشون نشون بدن که فهمیدن

دستهاش رو روی میز گذاشت و کمی خم شد

بار دیگه غرید : ”بیرون“

تمام افراد توی اتاق در عرض چند ثانیه بی حرف بیرون رفتن

اون اخمهاش رو بیشتر توی هم کشید ولی نتونست جلوی پوزخند زدنشو بگیره

انقدر عصبانی بود که از حرص خندش می گرفت : ”تمام این مدت من بودم که از لجن کشیدمش بیرون حالا جلوم وایمیسه و میگه دوتا آشغال تازه وارد بیشتر از من بهش اهمیت میدن...“

از مشروب گرونش توی جام ریخت و همونطور که با نیشخند می نوشید زمزمه کرد : ”میخوام ببینم وقتی بلایی به سرشون بیارم که از دور ببیننت هم فرار کنن بازم مثل یه سگ وحشی که برای صاحابش دندون تیز میکنه میشی یا نه“

قاب عکسی که داخل کشو بود برداشت

خانواده ی شادی که می خندیدن ولی پوزخند تمسخر آمیزی به لبهای دنیل می آوردن

پدر و مادرش که هیچ اهمیتی نداشت کجان و چیکار می کنن

اما جین که اون رو بغل گرفته بود خیلی متفاوت از الان به نظر می رسید

می خواست بدونه روزی میرسه که اونها دوباره برادر باشن؟

تا وقتی که رابطه ی رئیس و زیر دست بینشون بود همچین چیزی می تونست اتفاق بیوفته؟

Kim's penthouse 

وارد اتاق شد و چراغ هارو روشن کرد

اما با دیدن جسمی که روی تختش نشسته بود ترسیده قدمی عقب رفت

صدای اون در اومد : ”نترس کوک“

𝐃𝐚𝐫𝐤𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐌𝐚𝐳𝐞 | 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now